تاریخ


یادم به کتاب تاریخ دوره مدرسه ام میفتند، مثلا نوشته بودن فلان شاه پنجاه سال حکومت کرد، یا فلان سلسله سیصد سال حکومت کرد، و در ادامه اش هم نوشته بود اتفاقات مهم این دوره هم فلان چیزها بود. در امتحان هم همه این فرض کنید سیصد سال را در 2 خط مینوشتیم ، دو خطی که خلاصه شاید پنج خط کتابمون بود و نمره کامل هم میگرفتیم. اساسا زندگی یک نفر زیاد از نظر تاریخ اهمیتی ندارد، مثلا اینکه چه افرادی در آن دوره تاریخی زندگی کردند هم به زندگی افراد تاثیر گذار در آن دوره بسنده مهم میشود، اینکه یک نفر هم تجارتی میکرد و بعدش هم مرد و مثلا فرزندانش ادامه تجارتش را دادند چه اهمیتی از نظر تاریخ دارد، تاریخ درباره کسانی مینویسد که توانستند تغییری مثبت یا منفی در روزگار به جا بگذارند، آن هم شاید در حد یک خط. تاریخ متعلق به کسانی است که تغییر ایجاد کردند، اگر از نظر فاتحان امروز آن تغییر مثبت بوده به نیکی از او یاد میکنند و در غیر اینصورت به بدی. ولی اسمش را کسی منکر نمیشود، قانون زندگی همین است. درست است شاید در حال آن کسی که الان دستش از دنیا کوتاه شده است دیگر فرقی نکند به خوبی از او یاد میکنند یا نه.نمیدانم شاید هم فرق کند. ولی قطعا زمانی که داشته این تغییر را ایجاد میکرده برای هدفی میجنگیده، آدمی نبوده که گرفتار روزمرگی شود، برای هدفش جنگیده. نمونه اش اسپارتاکوس، حتما خیلی ها درباره او میدانند، و جنبشی که برپا کرد. درست است که آخرش هم توسط حکومت رم از پا در آمد ولی آنقدر تاثیرگذار بود که قرن ها بعد درباره اش فیلم و سریال میسازند یا در تاریخ هنوز هم درباره اش مینویسند و من که در ایران هستم هم نام او را شنیده ام. از نظر من اسپارتاکوس هدفش ایجاد تغییری بوده ، هدفش بهتر کردن شرایط بوده، و برای هدفش هم تا آخرش مبارزه کرد و آخر هم کشته شد. من تصور میکنم آدمی را خدا آفریده که از خود ردی به جا بگذارد. خداوند از وجودش در وجود انسان ندمید که بیاید و هیچ کاری نکند و برود. خداوند از وجود خودش در انسان دمید که انسان قدر آن وجود را بداند، و بداند باری بر دوشش نهاده شده که ملائک هم نتوانستند آن را تحمل کنند، پس انسان به خودی خود با ارزش است، حیف از عمری که به هیچ و بی هدف به هدر رود. برای من همین ها بس است که آنچه در توان دارم برای ایجاد تغییری مثبت در دنیا صرف کنم. بدون نگرانی از نتیجه اش. همین که دیروزم از امروزم بهتر باشد، همین که خودم را فقط با خودم مقایسه کنم. همین که بدانم مهم این است که تلاشم را کرده باشم و خوش بحالم اگر ردی مثبت موقع رفتنم به جا گذاشته باشم.

لب چو آب حیات تو هست قوت جان

وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح

صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ

ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *