این اسفند مثل هر سال نیست، هم سرده، هم پرآشوب و هم حس نوشتن داره.
میخوام حالا که آخرین هفته ساله حرف بزنم، بگم نور از زخمها رد میشه، هنوز امیدوار باشم بیگناه از پای دار نجات پیدا میکنه. بگم نمیتونم خودم رو جای آدم فروش بزارم از خداوند بخوام کسی تو جایگاه و فشار برای آدم فروشی نباشه.میخوام برای ایرانم دعای خوب کنم دعا کنم خوبی ها نصیبش بشن ، برای آدمای کشورم حس خوب آرزو کنم.
سالی که گذشت برای برخی کسب و کارها خوب بود برای یعضی ها بد، ما تلاش کردیم هرچه بدی بود رو به سمت خوبی هل بدیم. تا حدی موفق بودیم. تا هرجاش به تیممون مربوط بود میتونم بگم راضی بودم. ولی جاهاییش بخاظر عدم تعامل با نهادهای مختلف مشکل برامون پیش میومد. میدونید مشکل اصلی اینه که هر نهادی هم قانونگذار شده و هم مجری. و عملا چند تا کانال موازی رو باید جوابگو باشه و رضایتشون رو جلب کنی. یه کسب و کار که با بدبختی سرپا وایمیسه با تحریم خارجی و فشار داخلی مقابله میکنه، آدما رو میاره سرکار. سعی میکنه مشتری مداری کنه. میگه مشتری ولی نعمته. نه زوری داره نه رانتی. نه سازمانی ازش حمایت میکنه نه دسترسی به پولای خفن داره. مگه تو همین اکوسیستم ندیدیم که بیزنسی رو با حمایت مالی و معنوی یک نهاد شروع میکنن بعد از چند سال هم میگن اصطلاحا fail شد. و همه بودجه ای که گرفته بودن هم تموم شد، حالا واقعا خرج بیزنس شد و تموم شد یا خرج چیزای دیگه هم شد و فقط خاستن تموم شه.
و خوب استارتات آپ ها هم شکست خودرنشون دور از ذهن نیست و همه این پولا رفت. پولایی که میشد باهاش تکنولوژی رو توسعه داد پولایی که میشد اکوسیستم استارتاپی را باهاش جون داد. من که نه در اون حد نیستم ولی آدمای انقلابی هنوز هستن، آدمایی هستن که هنوز دلشون برا وطنشون میتپه. هنوز منافع جمعی رو به منافع شخصی اولویت میدن . وای که میسوزم. پروژه ای تعریف میشه که از اول هم معلومه شکست میخوره بعد چه پولها که خرجش میشه و بعد میگن شکست خورد. بیخیال نزدیک اول ساله نمیخام که خودم با خودندن اینا بعدن کفری تر بشم.
دیگه دیدم خدا روشکر فروشگاههای اینترنتی رونق گرفت، دیدم فرهنگ خرید اینترنتی بین مردم خیلی جا افتاد، یه دلیلیش هم کرونا بود که دلیل بزرگی هم بود. اینقدر ترافیک رو همه سایتهای فروشگهایی زیاد بود که خیلیهاشون حتی ناشناخته هاشون هم نمیتونستن از پس حجم سفارشا بر بیان. بازم خدا رو شکر اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی وجود داره و اینا رو زیر بال و پرشون گرفت . ولی بیزنسهایی هم بودن که نیاز مشتری بودن تو تحریم چاره گشا بودن ولی نه اینمادی بهشون دادن نه اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی پشتشون وایساد.
آشنا هستن نه؟ همینا که برای مردم پرداختای بین المللیشون رو انجام میدن، برای مردم آزمون های بین المللی مثل تافل رو ثبت نام میکردند یا همینایی که وقتی دیدن دارایی های رمز ارزی مردم توی صرافی های خارجی داره هی بلوکه میشه. جهادی وار وارد میدان شدن و بدون هیچ حمایتی صرافی ها ایرانی راه انداختن تا حداقل دارایی های مردم محفوظ بمونه. پی تحریم شدن توسط آمریکا و کوفت و زهرمار رو به تنشون مالیدن. تنها پاسپورتشون اگر داشته باشن همین پاسپورت وطنشون، ایرانشون بود . داشتن تلاش میکردن، اطلاع رسانی میکردن که مردم بله بیت کوین تبش دنیا رو گرفته میدونیم میخواین داشته باشین معامله کنید ولی به این آمریکایی ها اعتماد نکنید به اروپای ها هم همینطور مگر نشنیدن پیرما هم همین را گفت “مکرر گفتم به آمریکا اعتماد نکنید، امروز هم میگویم اروپاییها غیرقابل اعتمادند” این را کی فرمودند 9 بهمن 97 .تاریخ را مقایسه کنید، . با تاریخی که صرافی های خارجی شروع کردن به ظبط دارایی های ایرانیان. پیش بینی را ببینید از همان موقع ها یواش یواش شدت گرفت این رفتار دول غربی.
ولی یه عده جوان توانشان را گداشتن برای وطنی کردن این معاملات، برای دور از دسترس کردن آمریکا و بادمجان دور قاب چین هایش.
خوشحال بودیم که کاری کردیم برای کشورمان. ولی شدیم تنی زخمی که از هر طرف یک نهاد به ما میتازد زخممان را فشار میدهد ، برایمان خط و نشان میکشند . دلیلشان هم این است که چون قانون مشخصی نیست وضع همین است.
کار آفرینی در ایران همین است، یک درد دایم، یک زجر که تمامی ندارد. دلمان خوش است به حمایت های کلامی و امیدمان به این است که حمایت های کلامی روزی عملی شود.
خداوندا نرسان روزی را که به مسولان نظام هم نتوانیم اعتماد کنیم، آنوقت مرده ما بهتر از زنده ما هست، دیگر سربازی که نتواند به کشورش خدمت کند باید خودش را خلاص کند چون دیگر انگیزه ای ندارد، دیگر نمیداند برای چه میجنگد. دشمن از روبرو زخمهایش رو شدت میبخشد و کشوری که قرار است در آغوشش بگیرد و زخمهایش رو التیام ببخشد بجای مرهم زخمش را باز تر میکند. اگر روزی آنروز رسید ترجیحم مرگ است چون دیگر زندگی برای این سرباز تمام شده است.
بدون دیدگاه