زنده کسی است که جزئی از اصحاب اثر باشد، مرده هم میتواند زنده باشد. شخصی که جزو اصحاب اثر باشد تا همیشه زنده است. و تا همیشه پیروانش برایش احترام قائل هستند و او را میستایند. وارد شدن به جمع اصحاب اثر اولین قدمش بی تفاوت نبودن است. اگر نسبت به آنچه در اطرافت میگذرد هیچ حسی نداری ، منافع جمع برایت مهم نیست هرگز نمیتوانی راه به آن جمع اندک بیابی. اگر امروز پیروان کسی برایش مراسم یادبود و عزاداری میگیرند بخاطر اثری بوده که از خود در دنیا به جا گذاشته و این اثر هنوز هم که هنوز است زنده است. آدمی میتواند کشته و مرده کسی باشد و زنده او هم باشد، شخصی که در کیفیت مردم دنیا تاثیر میگذارد، مردم دنیا هم اینقدر خاطرخواهش میشوند. جایی که حضرت نظامی میفرمایید : “مرده اوئیم و بدو زندهایم”
یک سخنرانی از استاد الهی قمشه ای شنیدم و فقط همین پاراگراف بالا رو توانستم بنویسم. هرچه فکر میکنم آدمها را میتوانم به دو دسته تقسیم کنم آنها که میخواهند جزو اصحاب اثر باشند و آنها که برایشان مهم نیست. همین که برایش تلاش کند و حتی اگر نتواند فرد اثر گذاری شود، تلاشش قابل توجه و احترام است. ضمن اینکه برخی تلاشها شاید همانموقع میوه ندهند و خود فرد هم از آن بی بهره باشد ولی نتیجه اش برای دنیا یک گام رو به جلو یا عقب است. آن تلاشی که در راستای منافع ملی و منافع جمع باشد شایسته تقدیر است. طالبان هم قدرت گرفته و شاید در تعریف من جزو اصحاب اثر باشند، ولی اگر بواسطه حکومت آنها منافع جمع در خظر افتد و یک جامعه بیچاره و آواره شوند، هم نامشان در تاریخ خواهد ماند و در نهایت تاریخ و مردم افغانستان هرگز آن ها را از یاد نخواهند برد به عنوان گروهی که سبب بدبختی افغانستان شدند. اصحاب اثر بودند اگر در راستای منافع جمع باشد با ارزش است وگرنه صدام هم در جهان تاثیر گذاشت. آیا تاثیرش مثبت بود؟ سرانجامش چه شد.هیچ ظلمی باقی نمی ماند و در نهایت اگر کسی در برابر ظلم ایستاد حتی اگر نتوانست پیروز شود ولی نامش در تاریخ جاودانه میشود.
برای همین است که قدرت خطرناک است و هرکسی که قدرت را به دست آورد حتما برای آن زحمت کشیده است ، حتی اگر در یک سیستم مفسد باشد هم به خیلی از نزدیکان باید غلبه کند تا صاحب قدرت شود. و حال از قدرت چگونه استفاده میکند مهم است، این که توانش را برای اعتلای یک جامعه و کشور استفاده میکند یا برای ثروت اندروزی. ثروتی که حتی خودش نمیتواند از آن استفاده کند. ثروتی که بیش از آنکه او را مصون کند در پرتگاه قرار میدهد. نمونه های تاریخی اش بسیار است. جایی که حتی پادشاهان به فرزندان خود رحم نمیکنند و بر چشم آنها میل داغ میکشند یا آنها را میشکند مانند کاری که نادرشاه کرد. نادرشاه بسیار برای ایران کوشید ولی در نهایت نزدیکترین افرادش او را به قتل رساندند. او هم اصحاب اثر بود ولی شما و تاریخ قضاوت کنید.
تاریخ همیشه به نوعی در حال تکرار است، طالبان ها می آیند و می روند، و در نهایت آن اثری که از خود به جا گذاشته اند را تاریخ و مردم قضاوت خواهند کرد. و بیچاره افرادی که در دورانشان زندگی کنند و نتوانند حق خود را بگیرند. حتی نتوانند اتحادی هفتاد نفره تشکیل دهند و بخاطر آرمانهایشان کشته شوند.
همین است مثال قدرتمندی یزید و مقابله اش با سپاهی متشکل از حدود هفتاد نفر. نام چه کسی جاودان ماند، برای چه کسانی، آیا قدرت بیشتر یزید باعث ماندگاریش در تاریخ شد یا کاری که در حق آن هفتاد نفر کرد.امروز در یک جامعه شیعه ، پیروانش کشته و مرده و زنده یزید هستند یا اتفاقا همانی که قدرتش کمتر بود و کشته شد.
کار درست را انجام بدهیم، فارغ از نتیجه. قطعا در طول حیاتمان هم میوه اش را نچیدیم، خیرش به بعدما خواهد رسید. و چه بالاتر ازینکه برای جامعه مان مفید باشیم و بی تاثیر نباشیم.
یا علی
بدون دیدگاه