الکامپ

نمیدانم یک سال یا دوسال الکامپ تهران بخاطر کرونا تعطیل بود، ولی امسال مثل اینکه بر کرونا غلبه کرده است و برگزار میشود. خوشحالم که ما هم حضور خواهیم داشت. امروز جلسه هماهنگیاش در شرکت بود. اینقدر از ذوق بچه ها ذوق زده شدم و بیشتر ازین ذوق زده شدم که دیگر نمیخواهد من کاری کنم. همه آستین ها را بالا زده اند و باهم میخواهنند تلاش کنند تا نتیجه خوبی حاصل شود. ازینکه شاهد گفتمان و بحث هایشان بودم و من ساکت، بسیار خوشحال بودم. خوشحالم که دیگر در هر کاری نیاز نیست نظرم را بدهم. و مانند یک میهمان میروم و می آیم. خوشحالم که سازمانمان دارد بالغ میشود، و امیدوارم زودتر ازین مرحله گذار به خوبی و خوشی بگذرد. جایی که تیم ها کاملا از هم جدا شوند. یکی از اهدافی که تا پایان سال دارم همین است که کاملا هر کسب و کاری که داریم از هم جدا شوند و هیچ نیروی مشترکی نداشته باشند. تلاشم را میکنم که این اتفاق بیفتند. تجربه ای هم که در این زمینه داشتیم تجربه مثبتتی بوده است. جدا شدن یک کسب و کار و در نهایت فقط دیدن یک گزارش از فعالیتش و ارائه نظر برای بهتر شدنش. رویایی بود که تا حدی محقق شده و در تلاشم تا پایان سال هم بیش از پیش آن را دنبال کنم و با یاری هم تیمی هایم به آن دست یابم. هیچ لذتی بالاتر ازین نیست که ببینی بلوغ در سازمانی که در آن مشغول بکاری جاری شود. و احساس مسولیت را در بین همه ببینی.

میدانی من خوشحالم که عضوی ازین تیم هستم. تیمی که خود جوش تلاشش را برای بهتر شدن میکند. تیمی که هدفش خدمت و خلق ارزش است و تو هم قطره ای میشوی در کنار آن ها و همسو با آنها ، سویی که هم منافع شرکت در آن تامین میشود، هم منافع افراد، هم منافع کشور و هم منافع ملی. و قدمت را هی بزرگتر و بلندتر بر میداری برای بهتر شدن دنیایی که در آن زندگی میکنی.

یکی مشت خاکیم ای جان چه باشد

که از ما و زین‌ها و زان‌ها نرنجی

چو دانا و نادان شدند از تو شادان

ز نادان نگیری ز دانا نرنجی