اینترنت


به خودم که می آیم میبینم سه چهار ساعت گذشته، چنان غرق در کار و افکارم میشوم که گذر زمان را اصلا حس نمیکنم. این روزها با خبرهای جنگ و وضعیت اینترنت، کسب و کارهای اینترنتی دلشان پر است. سرویسها پایدار نیست. مشتریهای نمیتوانند به وب سایتها دسترسی داشته باشند، حتی بعضا خود کسب و کارها هم نمیتوانند به سرویسهایشان دسترسی داشته باشند.

طی دفعات قبل هم که اینترنت بنا به دلایل مختلف دچار اختلال میشد با خودم عهد بسته بودم، کسب و کار اینترنتی جدیدی در ایران راه اندازی نکنم. تا حدی هم توانستم در این راه موفق باشم. حداقلش این است که همه تخم مرغهایم را در سبد اینترنت نچیدم.

به طور خاص کسب و کارهای اینترنتی مان سخت پیش میرود ولی تلاش میکنیم هلش دهیم و این چرخ اقتصادی که زندگی مان را برایش گذاشته ایم به جلو برانیم.

از سوی دیگر سایر کسب و کارها هم زیر سایه خطر جنگ خوب پیش نمیرود. همه کسب و کارها متاثر از شرایط هستند، نمیخواهم خرده بگیرم. یعنی راستش دیگر حس میکنم ایراد گرفتن و غر زدن و از وضعیت اینترنت ناله کردن هیچ فایده ای ندارد. اینجا اینترنت یک حق عمومی نیست. یک سرویسی است که همیشه و در هر حالی ممکن است مختل شود. پس من باید مسیرم را کمی بیشتر تغییر دهم.

اساس کسب و کار را بر بستر اینترنت گذاشتن برای این مملکت جواب نمیدهد. نمیخواهم بگویم جنگ چیز کوچکی هست، نمیدانم شاید من هم بودم در این شرایط اینترنت را مختل میکردم. ولی به عنوان یک فعال اقتصادی دیگر هیچ کسب و کاری را در ایران و بر بستر صرفا اینترنت راه اندازی نخواهم کرد. باید به سرویسهایی بین المللی بیشتر از قبل بپردازم، و همینطور کسب و کارهای غیر اینترنتی ام را بیشتر توسعه بدهم. دیگر کاملا مطمئن هستم، کسب و کارهای اینترنتی چیزی نیست که بتوان رویش حساب کرد. چون اینترنت همیشه متزلزل است. چرا آدم اصرار کند، وقتی درست نمیشود، اصرار بیش از حد دیگر نوعی حماقت است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *