اینکه میگویند خشک و تر باهم میسوزد، اصلا حرف بیراهی نیست. درباره دیوار برلین نوشتم و اینکه چطور بعد از برداشتن دیوار قوانین فرق کرد. ولی عده زیادی بخاطر قوانین قبل از ریختن دیوار حتی اعدام شدند. این قوانینی که علیه کشور توسط دولت کشورهای دیگر مرتبا وضع میشود، بارها گفته ام هدفش به ستوه آوردن مردم است و قربانی هایش هم همیشه مردم هستند. همانطور که الان وضعیت دارو را میبینید. داروهای خارجی را که کلا باید از بازار قاچاق خریداری کرد چون عملا دارو برای ورود نیست، نه اینکه نخواهند وارد کنند، به ما دارو نمیفروشند چون از تحریمهای آمریکا و بقیه کشورها میترسند، حالا هی به دروغ در رسانه هایشان بگویند که ما تحریمی علیه مردم نمیکنیم. دروغ است. سیگار وینستون را براحتی در اینجا میتوانید بخرید. با برند خودش و تولید ایران. ولی سامسونگ و ال جی که سالها در ایران فعال بودند بخاطر قوانین آمریکا دیگر حق ندارند در ایران فعالیت کند. حتی تابلوهای تبلیغاتی شان را هم جمع کردند، چون آمریکا گفته است. نتیجتا اینکه به هر دلیلی که هست هدف همه کارهایشان فشار بیشتر به مردم و سخت تر کردن شرایط زندگی شان است و در رسانه هایشان هم این کارها را به عنوان لطفشان نشان میدهند. تحریمها کمر ملت را شکسته است. قوانین دیوار برلینیشان هم هر کسی را که این قوانین را رعایت نکند، تحریم میکند، تحت تعقیب قضایی قرار میدهد. این وسط چه آدمهایی از بین میروند هم اصلا برای هیچ کس مهم نیست. الان هم موجی از تحریم علیه کسب و کارها راه افتاده است. در هم تر و خشک را با هم میسوزانند. اصل یک کسب و کار چیست. اینکه بتواند بیزنسش را توسعه دهد و وارد بازارهای بین المللی هم شود. ولی اینکار تقریبا ممنوع است. از آنطرف بیزنس های ایرانی که بزرگ میشوند حتی رقبای منطقه ای شان هم از بزرگ شدن آنها میترسند و هرطور که میتوانند سعی میکنند برایشان پرونده ای درست کنند که فعالیتشان توسعه پیدا نکند. دشمنان و داخلی و خارجی هم که همیشه هستند. حتی بعضی ها که در رقابت با آن کسب و کار نیستند ولی چشم ندارند ببینید کسی مسیر رشد را طی کند. کسب و کارها برای بقایشان باید رشد کنند، آدمهای بیشتری را مشغول به کار کنند. بصورت خاص درباره فعالیت صرافی که ظاهرا همه شان از نظر تحریم کنندگان مجرم هستند. ولی آیا واقعا مردم ایران نیاز به خدمات صرافی ندارند؟ یعنی چون از نظر آمریکا این فعالیت ایراد دارد، پس هیچ کس هم نباید فعالیت صرافی کند و نیازهای مردم خود به خود حل میشود؟ اگر با عینک واقع بینی به ماجرا نگاه کنیم. مشکل از بیزنس ها نیست، مشکل از قوانین دیوار برلین است که اجازه نمیدهد کسب و کاری رشد کند، و هر شرکتی فعالیتش از حدی بیشتر میشود متهم است که پولشویی کرده است یا حتما رانتی دارد. یک اصلی به نظرم وجود دارد، اصلش این است که همیشه خیلی ها برای رشد و ترقی یک کشور قربانی میشودند، الان کسب و کارها در صف قربانی شدن هستند. ما همه این مشکلات خارجی را داریم، دست روی دست بگذاریم. و بگوییم هیچ کاری نکنیم یا مهاجرت کنیم. پس ایران را چه کسی پیش براند؟ چه کسی دلش برای وطن بسوزد؟ مسولانمان؟ آنها هم که از آن طرف داستان، هر روز به هر طریقی میخواهند فعالیت کسب و کارها رو محدود کنند، با اجباری کردن اینماد، با کشتن خلاقیت و نوآوری در بطن. با الزام دریافت اینماد برای همه کسب و کارها و اینمادی که به همه کسب و کارهای نمادش را نمیدهد. و همین الان که اینها را مینویسم قرار است بزودی چندین هزار کسب و کار بدون درگاه پرداخت شوند و کلی آدم هم قرار است بیکار شوند.اینها همه مثال عینی است از اینکه میگویم ما قشری هستیم که از بیرون تحریمیم و از داخل محدود و هرروز هم بلایی سرمان می آورند. این هم که وضع اینترنتمان، چهار ساعت است تلاش میکنم یک پست را ارسال کنم و نمیتوانم. خوب خیلی ها هم ناامید میشود و مهاجرت میکنند، اصلا خودکشی میکنند. کسب و کارها تعطیل میشوند. و اجازه رشد و پیشرفت به کسب و کارها نه از داخل داده میشود و نه از بیرون.این موضوع فقط هم به فعالیت صرافی ارتباط ندارد، کلا هر فعالیت نوآورانه ای اینجا با هزاران سنگ اندازی مواجه است، فین تک ها، لندتک ها ، فعالیت های مبتنی بر هوش مصنوعی، همه شان چون قوانین مشخصی برایشان وضع نشده در یک فضای خاکستری هستند و هر کس بر حسب سلیقه اش هر بلایی بخواهد سرش می آورد. نمونه کوچکش اینکه درگاه های پرداختشان را میخواهند ببندند. کارآفرینی و اشتغالزایی امری ناپسند نیست، هرگز نه به دنبال رانتی بوده ام و نه رانتی داشته ام.هرچه بوده تلاش خودمان و لطف مشتریانمان به ما بوده است. ولی گاهی آنقدر فشار بر من وارد میشود که برای همه این سالهایی که کار کرده ام و خم به ابرویم نیاورده ام واقعا پشیمان میشوم، اینها را نمینویسم که بگویم دیگر نیستم، مینویسم که بگویم گاهی از خودم بودن هم خسته میشوم.
بدون دیدگاه