یک سری ضرب المثل های احمقانه هم داریم مثلا میگوییم “حرف مرد یکی است” بیخود کرده هرکس حرفش یکی باشد.زن و مرد هم ندارد. آدمها عوض میشوند، شرایط زندگی عوض میشود. حرف آدمها هم ممکن است عوض شود. آنچه مهم است این است که همیشه انسانیت معیار انتخاب باشد. آزاذت به کسی نرسی. بقول حضرت حافظ :”مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیر ازین گناهی نیست” اگر حواست باشد کارهایت آزاری به کسی نرساند، چه اشکالی دارد حرفت عوض شود. اگر کارت بر مبنای انسانیت باشد، هرچقدر هم میخواهد حرفت عوض شود. مساله این است در آن شرایط تصمیمی گرفتی، حالا امروز میبینی آن تصمیمت یا آن حرفت اشتباه بوده است، باید آنقدر وجدان داشته باشی که لازم شد راحت حرفت را عوض کنی. آنکسی که حرفش همیشه یکی است از نظر من قطعا احمق است. آدمی که در شرایط مختلفت نتواند از خودش انعطاف نشان دهد و رنج زندگی را به یک معنای با ارزشتری تبدیل کند هیچ کاری نکرده است. مهم این است نقطه های ضعفت، کلا ضعفهایت را بشناسی و اتفاقا همان نقاط ضعف را به نقاط قوتت تبدیل کنی. حتی خشمت را، حتی استرست را، من فکر میکنم صرفا کنترل کردنش کافی نیست. اینکه بتوانی استرست را نقطه قوتت و یک هیولا در راستای اهداف انسانیت استفاده کنی، خیلی مهم تر از این است که فقط استرست را کنترل کنی. آدمها دوست دارند با روشهای پزشکی یا کنترل افکار، افکار منفی را از خود دور نگه دارند تا زندگی بهتری داشته باشند. ولی من فکر میکنم، اینکه این افکار را داری، دلیلی دارد، هنر آن است که این ویژگی هایی که آزارت میدهد را به سلاحی تبدیل کنید در راستای منافعت نه اینکه فقط کنترلشان کنی. همین استرس، باعث میشود که همیشه نگران اتفاق بدی باشی، همیشه نگران باشی و گاهی ندانی که چرا اینقدر نگرانی. ولی جنبه مثبتش هم این است که همیشه هوشیاری، حواست به همه چیز است. اینکه استرست را به هشیار بودن تعبیر کنی. و همیشه هشیار باشی. سلاح قوی تری در دست داری تا اینکه همیشه نگران باشی.
بدون دیدگاه