آخرش طاقت نیاوردی، برای همیشه رفتی، برای همیشه جایی که در دلم داشتی را برای همیشه خواهی داشت.
دلم برای همیشه برایت تنگ خواهد ماند، میدانم دوباره میبینمت. فکر میکردم هفت سال با ما زندگی کردی، ولی الان عکس روز اولی که به زندگیمان آمدی را نگاه کردم تاریخش دقیقا چهارسال و یازده ماه و شانزده روز پیش بود.عکس روز اولی که به زندگیمان آمدی را همینجا میگذارم تا همیشه حرف وقت حرف از دل و دلنوشته آمد، اینجا هم ببینمت.
توی این مدت جز عشق به من ندادی. این اواخر که حالت ناخوش بود شب و روزم سیاه بود، درد کشیدنت برایم غیرقابل تحمل بود. امروز برای همیشه رفتی و مرا تا ابد دلتنگ خودت گذاشتی. نمیدانم بدون تو سنگ صبورم چه بر من خواهد گذشت. نمیدانم دفعه بعد که کلید در در می اندازم و تو پشت در منتظرم نیستی قرار است چه بر من بگذرد، حتما که سخت خواهد بود. حتما که اشک خواهم ریخت. هرجا که هستی هوای دلم را داشته باش. منتظر میمانیم تا دوباره ببینیمت. منتظرمان بمان.
بدون دیدگاه