فکر میکنید همه درها درمان دارد؟ یا مثل من دردهایی را می شناسید که هیچ درمانی ندارند جز گذر زمان. یا در طول زمان دردشان ساکت میشود. یا تو از دنیا میروی و دردش برای تو برای همیشه آرام میشود. بیشتر حرفم آن قسمتی است که دردت آرام نمیشود و همیشه با توست تا وقتی که برای همیشه بروی. این درها کمرت را میشکند. این دردها رویاهایت را با خود در می آمیزد. این دردهایی که هیچوقت ساکن نمیشوند حتی از کمردرد هم بدترند، از درد دندان هم بدترند. در زندگی همه مان شاید باشد. این مدت که کمردرد امانم را بریده است بیشتر از قبل به درهایی فکر میکنم که علاجی ندارند. نه دندانی است که از ریشه بکنی اش، نه امید داری روزی ساکت شود. در همه زندگی با خودت همراه است و چون کاری از دستت بر نمی آید باید فقط تحملش کنی. ته تهش همیشه امید داری که روزی حلش کنی. ته تهش شاید هم حلش کنی ولی شیرینی حل کردنش از تحمل دردی که کشیده ای بالاتر نیست. در زمانی که باید حل میشد نشده و الان که دیگر برایت بی معنی شده حل شده است. مثل جوانی که عاشق شده است و به معشوقش نرسیده است و زمانی میتواند به او برسد که نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. مثل عشق شهریار. مثل سرطانی که سالها دردش را تحمل میکنی ولی در نهایت از پا درت می آورد، بجز درد سرطان درد مراحل درمان را هم کشیده ای و آخرش هیچ. همه قصه ها اما فرجام بد ندارد. بوده اند آنها که حلاوت حل کردنشان تا عمر دارند کامشان را شیرین کرده است و در اخر گفته اند به تحمل دردش می ارزید. مثل شوقی که در فراق هست، فراقی که امید به وصالش همیشه شیرینش نگه میدارد. این هم نوعی دیگر از درد است، دردی که امیدت را تا آخر حفظ میکند.من اما بیشتر دردهایی که میکشم را تلاش میکنم در همین دسته آخر نگه دارم، امید دارم دردی که تحمل میکنم، آخرش بگویم می ارزید، بسیار هم در زندگی ام ازین دردها داشته ام و تلاش کرده ام تا آخرش امیدم را حفظ کنم. بعضی هایشان برای همیشه تکه ای قلبم را بریدند و بردند و برخی هایشان هنوز زنده اند. آدمی به امید زنده است. من هم به امید زنده ام. به این امید که دردهایم سر از خاک بر آورند و درختی تنومند شوند و در نهایت به بار بنشینند، یا من برای همیشه نباشم.
خيال خام پلنگ من به سوي ماه پريدن بود
و ماه را ز بلندايش به روي خاك كشيدن بود
پلنگ من دل مغرورم پريدو پنجه به خالي زد
كه عشق ماه بلند من وراي دست رسيدن بود
بدون دیدگاه