دلم را زد

بعد از سالها برای خودم یک هلیکوپتر اسباب بازی خریدم، ولی نیم ساعت هم با آن بازی نکردم و خسته شدم. همه چیزهای دنیا اسباب بازی است و دلت را میزند. تنها چیزی که میماند آن کاری است که در راستای منافع جمعی کردی. هرچه جز آن کنی یک بازیچه است و نیم ساعت نه چند روز بعدش حتما دلت را خواهد زد. دنیا و آنچه در آن است ملعبه ای بیش نیست. هرکاری که کردی که اثرش ماندگار باشد،فقط آن کار است که همیشه وقتی به آن فکر کنی لبخندی گوشه لبت سبز میشود. اگر دست کسی را گرفتی به آن لحظه فکر کن، هنوز هم خوشحال میشوی حتی اگر دستت را گاز گرفته باشد. اگر ارزشی خلق کردی به آن فکر کن، هنوز هم چشمانت ذوق میکند. اگر کاری را برای منافع جمع کردی آن را به یاد بیاور آن است که خوشحالت میکند. باقی چیزها گذرا است و لذتش فانی. هیچ چیز را نمیتوانی با کاری مقایسه کنی که برای خدمت بوده است. حتی اگر پولی هم در آورده ای ، کاسبی کرده ای اگر در راستای منافع جمعی بوده باشد و خلق ارزش هنوز هم از به یادآوردنش ذوق زده میشوی. همین است که همیشه میگویم با ارزشترین کار در دنیا آن است که ردی که از آن میماند، گره ای از کار عده ای باز کرده باشد، عده ای را خوشحال کرده باشد. منافع جمع را تامین کرده باشد. جز آن هیچ چیزی همیشه نمی ماند. عین همین هلیکوپتر من، فقط موقع خریدنش و نیم ساعت اولش ذوقش را داشتم الان نه. هیچ حسی به آن ندارم. ولی هنوز از اینکه به کمک همکارانم مشکل برق را در یک روستای سیستان و بلوچستان حل کردیم ذوق میکنم. هنوز لذت و گرمای وجود آن افراد را که ازین نعمت برخورد شده اند را فراموش نکرده ام. شاید سالها میگذرد ولی حسش تازه است. چون میدانم گره ای از کار عده ای باز شد. هنوز که یادم می آید نسبت به گاندوهای پوزه کوتاه بی تفاوت نبودیم و برایشان خدمتی کردیم حس خوبی داریم. هنوز این حس ها برایم تازه است ولی دیگر نه ماشین جدید برایم لذتی می آفریند و نه اسباب بازیهای جدید. تنها کاری که دوست دارم انجام دهم کاری است که در دلش خدمتی نهفته باشد. ارزشی خلق کند. فقط همین. کاسبی که با خلق ارزش تولید ثروت کند برایم لذت بخش است. ولی اگر جز این باشد احساسم این است وقتم را تلف کرده ام. با همه وجود باور دارم هریک به اندازه ای که میتوانیم باید در بهتر شدن دنیا قدم برداریم. هر آنقدر که میتوانیم. فقط همین است که می ماند. باقی اش ملعبه است و امروز نه فردا دلت را میزند.

مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

اگر چه موی میانت به چون منی نرسد

خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق