ساعت ده یا یازده میوابم؛ عموما ساعت 5 صبح بیدار میشوم،یادم نمیاد صبح خواب مانده باشم و حتی اگر جلسه ای هم اول صبح داشته باشم، باز هم از آلارم گوشیشم استفاده نمیکنم .دقیقا به موقع بیدار میشوم تقریبا ساعت 5 تا 7 کسب و کارهای و عملکرد روز گذشته را بررسی میکنم. سری به تیکت ها و تلفن ها میزنم،و سعی میکنم با آمادگی وارد شرکت شوم. سالهاست روال زندگی ام همین است. دوست دازم همه تلاشم را کنم که پیش وجدان خودم حداقل شرمنده نباشم. تقریبا 60 تا 70 درصد برنامه روزانه ام برنامه ریزی شده است ، خوشحالم یه همکار خوب دارم که ساعاتها را به من یاد آوری میکند، پیدا کردن چنین فردی یک شانس برزگ است که هر مدیر احرایی میتواند آرزویش را داشته باشد و من خوشحالم که دارمش.اگر مرتب در گیر جلسات باشم شاید به اندازه کافی نتوانم تمرکزم را روی داده های پردازش نشده شرکت بگذارم، بنابراین قوانین سخت گیرانه ای را برای دیدن همکارانم گذاشته ام و ترجیح میدم خوش و بش کردن هایمان ونشان داده علاقه مان در محیط ها عمومی و جلسه ها خصوصی و جلسات مدیران عنوان شود .تمرکز افراد کلیدی روی یک بیزینس را به عهده افراد عالی واگذار کنم و خودم بررسی کنم. حتی برای برخی از کسب و کارهایمان در تلاشیم MD یا مدیر اجرایی استخدام کنیم و تا بتوانیم با قدرت بیشتری پیش ببریم.
تیمها را داریم جدا میکنیم، و ذره ذره ابن جدا سازی اتفاق خواهد افتاد و باور دارم با این کار بهره وری و تمرکز بیشتر خواهد شد.
تلاشمان را میکنیم؛ امیدوارم نظر خدا هم با ما باشد. و بتوانیم حدمات بهتری را به هموطنانمان ارایه دهیم.
عقیق بی نیازی نیست در گنجینه شاهان
سکندر گرد عالم بهر یک دم آب می گردد
اگر داری تلاش وصل دست از جان بشو صائب
که شبنم را دل از قرب گلستان آب می گردد
بدون دیدگاه