و چون زمین بلرزد، پیر و جوان و کودک و نوزاد و حیوان نمیشناسد، همه را در خود فرو میکشد. همه را داغدار میکند. همه را نابود میکند. تلویزیون ترکیه از واژه فلاکت برایش استفاده کرده است و چه فلاکتی زمینی وحشتاتناکر از همین زلزله به دقیقه نمیرسد که همه چیز زیر رو رو شود. خوی عزیزمان، آدمهای بیگناه در همین ایران خودمان روزهاست در اهوای سرد و برفی در غم از دست دادن عزیزانشان گریان هستند و خودشان هم هنوز امکانات کافی برای زندگی ندارد. از آن سو آدمهایی عادی در ترکیه و سوریه به همین وضع گرفتار شده اند. زلزله ای که بیش از یک دقیقه طول میکشد و همه چیز را به خود نابود میکند. نشانه های همدلی ملی در هر سه کشور را میشود دید. همه آدمها دنیا و مخصوصا ایران و ترکیه و سوریه داغذار هموطنانشان هستند و آرزو میکنند کاش کاری از دستشان بر می آمد . بی تفاوت هم نیستند و به هر طریق ممکن دارند به هم کمک میکنند، ولی هیچ کس حال آن خانواده ای که چندین عضوش را از دست داده شاید نفهمد. باید حس غریبی باشد. آدمهایی که هر روز میدیدیشان و شاید هم مدتها از هم بیخبر بودی و الان حسرت در دلت مانده که کاش در زمانی که بودند بیشتر دور هم بودید. وای که داغ دل تازه کردن است . وای که سخت است وای که آدمها چقدر ضعیف و نحیف هستند. من که مینویسم نمیدانم چطور جلوی اشک هایم را بگیرم. خدایا به فریاد آنهایی برس که در این شرایط با دست خالی مشت مشت خاک دور میریزند که شاید عزیزشان هنوز زیر آوار زنده باشد. نمیتوانم ضجه های زن سوری و ترکی و ایرانی را تصور کنم. وای که چطور خاک بر سرشان میریزند و ضجه میزنند. کمک از همه جا میرسد ولی آدمها هیچ وقت زنده نمیشوند. آدمها تا هستند قدرشان را بیشتر بدانیم. حالا که این همه خانواده داغدار شده اند، تصور کنیم شاید هر روزی همین بلا سر خودمان بیاید، بیشتر به دادشان برسیم. به هرطریقی کمکشان کنیم. دلم کباب است و وجودم بین خرابه های خوی و ترکیه و سوریه. خدایا کمکم کن بتوانم کمکشان کنم در همان حدی که میتوانم. اگر بیتفاوت باشم، خاک بر سرم. آتش وجودم هیچ وقت خاموش نخواهد شد.هستم برای اینکه بیتفاوت نباشم.باشد که خداوند یاورم باشد و توانم را زیاد کند که تاثیری داشته باشم. باشد که خداوند یاور همه باشد.
ز گوش پنبه برون آر و داد خلق بده
وگر تو میندهی داد روز دادی هست
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
بدون دیدگاه