در این مدت که مینویسم بیشتر با آدمها ارتباط گرفته ام. افراد بیشتری مرا شناخته اند. بیشتر قضاوت شده ام. بیشتر به من انتقاد کرده اند و طبیعتا بیشتر مورد مهر هم قرار گرفته ام. ولی ولی افسوس از زمانی که حس کنی مفید نیستی. حس کنی هرچه کرده ای صرفا به این دید نظاره شده که برای منافع شخصی بوده. وقتی میگویی هدفت منافع جمع بوده عده ای باورش نکنندیا دید شک به آن نگاه کنند. قضاوتت کنند که فقط برای خودت تلاش کردی یا وقتی از تلاشت برای یک تکنولوژی حرف بزنی بخواهند متقاعدت کنند که اگر یک تکنولوژی برای همه دنیا هم خوب باشد ما به آن نیازی نداریم و انگار همه کارهایت بی ارزش بوده. دلت میسوزد دیگر. اینها غز زدن هست، منم مثل هر فرد دیگری به خودم حق میدهم هم غز بزنم هم خسته شوم ولی واقعیت همین است، حتی اگر کسی مرا باور نداشته باشد، خودم که خودم را باور دارم. من برای پول هیچوقت کار نمیکنم. من برای خلق ارزش و منافع ملی از آنچه در توان دارم استفاده میکنم تا مفید باشم و بر این باورم وقتی چنین کنی و در راه مملکتت قدم برداری پول هم تولید میکنی. برای من راه پول در آوردن همیشه مهم بوده است، هیچ وقت هدفم این نبوده فقط برای خودم یا نیک اندیش پول بسازم. همیشه هدفم این بوده ارزشی خلق کنم، به کشورم خدمت کنم، به دنیا خدمت کنم و درآمد خوبی هم داشته باشم که بتوانم هرچه میتوانم پول بیشتری را به این چرخه خدمت اضافه کنم. برای من مهم این است. تا الان هم در حد لازم حس میکنم برادریم را ثابت کرده ام. اگر تلاش های من اصلا دیده نشده باشد یا باز هم هرچه تلاش کنم دیده نشود. .باز هم تلاش خواهم کرد. شاید هنوز زمانش نرسیده است.من برای حس بهتر خودم و برای کشورم و برای بهتر شدن دنیا تلاش میکنم. انشالله که بتوانم.
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من میروم الله معک
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
بدون دیدگاه