مدیریت خاکستری


توی بحث مدیریت یه مدیریت صفر و یکی داریم، یکی یا خوبه یا بده از نظر مدیرش.

اگر یکی خوب بود و اشتباهی کرد دیگه بد میشه و وقتت رو نباید صرفش کنی و خداحافظ.

خیلی ساده هست همیشه باید کار درست رو انجام بدی و اگر اشتباهی مرتکب شدی جریمه های سنگین، عدم داشتن فرصت برای اصلاح. برخی مدیران این روش رو میپسندند، کلا چون همیشه میخواهند همه چیز درست و طبق برنامه ریزی پیش بره روش دیگه ای رو بر نمیتابند.اگر فردی اشتباهی رو تکرار کرد دیگه امید ازش قطع میکنند و ترجیحشون قطع همکاری هست. دستورات مستقیم میدهند، مهم نیست تیم هدف را بداند یا نداند. یک تنه باید همه کارها رو انجام دهد، تیم کارهای روتین را انجام میدهد، همه چیز به او وابسته هست، بدون اجازه او کسی جرات گرفتن تصمیمات مهم را ندارد، در نهایت فرسوده میشود.تیم مفهوم خاصی ندارد. فقط ادایش را در می آورند.

ولی یک هاله خاکستری هم بین این صفر و یک هست ، تصور بنده این هست مدیرانی که بتوانند در آن هاله خاکستری عمل کنند عملکرد بهتری دارند، و کارکنانشان هم بهتر عمل میکنند، فرصت اشتباه میدهند حتی اگر گران تمام شود، به این اشتباه به دید یک تجربه نگاه میکنند که هم خودشان و هم کارمندشان از آن یاد گرفته اند،عمدا در موقعیت هایی قرارشان میدند که اشتباه کنند تا یاد بگیرند. همیشه حرف حرف خودشان نیست به بقیه فرصت صحبت و انتقاد میدهند، بالای سر کسی قرار نمیگیرند، سازمان را مثل جبهه ای میبینند که هر کس در سنگری مشغول کار خود است و در نهایت همه اهداف یکی هست. برای انجام کاری دستور نمیدهند و سعی میکنند تیم را با خود همدل کنند و همه بدانند کاری که انجام میدهند در راستای چه هدف کوتاه مدت و بلند مدتی هست. من تصور میکنم این نوع مدیریت شاید در ابتدای امر دشوارتر باشد ولی هرچه پیش رود بهتر عمل میکند و از توان افراد بهینه تر میتوان برای پیشبرد اهداف کلی استفاده کرد. تیم اینجا معنی میشود.

هر دو مدل مدیریت امکان موفقیت را دارند چون افرادی را جذب میکنند که عموما به آن سبک مدیریتی نزدیکتر باشند ولی بصورت کلی فکر میکنم بهره وری روش دوم بالاتر است.

نکته مهمی که در همه این سالها فهمیدم این است که اگر هدفمند باشی و برای هدفت از همه چیز بگذری به خواسته ات میرسی حتی اگر اصلا مدیر خوبی نباشی. ولی مدیر بهتر بودن باعث میشه یک تیم همراه و پشتت باشه و حمایت یک جمع را داری که هر کدام خلاقیت خودش را داره و یک بازوی قوی هست برای پیشبرد اهداف مشترکتون. فقط نکته مهم اینه هدف مشترک باشه و همه تیم درک درستی از هدف کلی داشته باشند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *