حرفم این سر و صدای رسانه ای است. کشور دیگری هم در دنیا هست که اینقدر رسانه های خارج از کشور داشته باشد و اینقدر مخالف حرف بزنند.به خوب و بدش کاری ندارم ولی این که همه مردم تحلیلگر شده اند یکی از دلایلش همین شنیدن و دیدن و خواندن خبرهایی کاملا متناقض است. عادت کرده ایم دیگر.صدا و سیما همه چیز را عالی نشان میدهد و رسانه های خارجی همیشه چیز را در بدترین حالت خود. من به چشم میبینم که هدفشان از تحریم ها مردم ما هستند، من میبینم که میخواهند خسته مان کنند. میخواهند از نفس بیفتیم، حتی برای اینکه زودتر از نفس بیفتیم سیگار را تحریم نکرده اند. ولی دارو را عملا تحریم کرده اند، و رسانه هایشان جوری رفتار میکنند که انگار هرچه آمریکا و نوکرانش میکنند برای خدمت به مردم ایران است و در راستای مبارزه بابی عدالتی. چقدر بچه گانه و احمقانه شده بازیهایتان. نه میخواهم بگویم آنچه رسانه های حکومتی میگویند درست است و نه میخواهم علیه رسانه های فارسی زبان خارجی بنویسم. حرفم این است که گاهی از این همه تناقض واقعا خسته میشوم. ازینکه چهل سال است نمیگذارند آب خوش از گلوی ملت ایران پایین رود. تحریممان میکنند، تهدیمان میکنند، برایمان پرونده در دادگاهایشان درست میکنند، همه جور تهمت و داستان سرایی برایمان میکنند. تا میتوانند سیاه نمایی میکنند که ناامیدمان کنند. گاهی هم ناامیدمان میکنند ولی باز بلند میشویم و به میدان برمیگردیم. خودم کم زجر نکشیدما. الان مینویسم ، زمانی حتی بخاطر عزیزی که در بند آمریکایی ها بود، به خودم اجازه نمیدادم بنویسم و نه حتی درشبکه های اجتماعی فعالیت کنم، وکلایم در زمانی که آن فرد در بازداشت آمریکا بود این توصیه را کرده بودند. که چیزی نگویم بهتر است. روزه سکوت گرفته بودم. هر روزش برایم ماجراها بود. همین رسانه های خارجی چیزهایی درباره ام میگفتند که خودم هم شوکه میشدم. حتی عجیب و جالب بود که چرا فقط اسم من و ایشان در آن پرونده بود. من مدتی بود ارتباطم با آن شرکت کلا قطع شده بود ولی افرادی که شرکای ایشان بودند اسمی از آنها برده نشده بود. رسانه های بیگانه مرتب تلاش داشتند با من مصاحبه کنند ولی تا کنون پاسخی به درخواستشان ندادم که گرفتار بازی هایشان نشوم. آن دوستی هم که بخاطرش ساکت بودم بعد از آزادی اش خبری از او نشد. نمیدانم محدودیتی داشته یا خودش نخواسته یا توانش را نداشته. حرف آنقدر زیاد است که اندازه چند کتاب میتوانم درباره اش بنویسم. شاید هم نوشتم. البته که هنوز هم کمی محتاط به قضیه نگاه میکنم نه بخاطر خودم که همیشه افتخار میکنم که مانند یک سرباز درخدمت کشورم هستم،بیشتر بخاطر شرکای ایشان . علیرغم همه فشارهای رسانه ای هیچ وقت نخواستم به این موضوع بال و پر بدهم، وارد جزییاتش شوم. درباره شرکای کلیدی ایشان صحبتی کنم. ما گرفتار ناعادلانه ترین تحریم ها هستیم و تقریبا از نظر آمریکا هرکس فعالیت اقتصادی میکند مجرم است.
کمی برایم سخت است آخر مطلبم را جمع بندی کنم. شاید بعدا در ادامه همین مطلب باز نوشتم. خداوند یاری مان کند بتوانیم برای مردممان همیشه تلاش کنیم. و تلاشمان هم نتیجه ای داشته باشد.
بدون دیدگاه