امروز چند خبر بد به من رسید، بعضی ها خبرهای مربوط به کسب و کار بود که باید پیگیری کنم، خبرهایی هم بود که مربوط به جامعه بود. یکی از آنها که جنبه عمومی داشت را در صفحه اینستاگرامم بازنشر کردم، دوست عزیزی به من پیام دادند که باید مراقب ورودی های ذهنیم باشم و پیگیر خبرهای منفی نباشم و آنها را نخوانم، پاسخم را کوتاه به ایشان و مفصلتر اینجا مینویسم. سالهای قبل بسیار بر این باور داشتم که ورودی هایی که به ذهنم میرسد حتما باید مثبت باشد و عملا همه ورودی های منفی را تا جایی که میتوانستم فیلتر میکردم. نتیجه اش با تکرار و تمرین این شد که مثبت اندیشی کاذبی در وجودم زاده شد. هرچیزی را مثبت میدیدم. البته که اتفاقات خوبی هم افتاد، خبر بدی را دریافت نمیکردم و فقط حول محور اخبار مثبت بودم، اراده ام آهنین بود و باور داشتم هیچ چیز نمیتواند مرا از اهدافم دور کند ، کلا احساس میکردم در دنیایی دیگر زندگی میکنم که همه چیز فقط مثبت است. ولی ناگهان از جایی ضربه خوردم که فکرش را نمیکردم. از همان خبرهایی که به آنها توجه نمیکردم، از همان خبرهایی که اگر بیشتر پیگیرشان میشدم کار به اینجا نرسیده بود. ناگهان همه باورهایم بی معنی شد، بها دادم تا فهمیدم مثبت اندیشی محض با واقع بینی مثبت گرایانه تفاوت دارد. حالا سعی میکنم همه خبرها را بخوانم، مثبت ومنفی تحلیل کنم ولی درگیرش نشوم. از همه اش بگذرم. به جایی حس میکنم رسیده ام که دیگر نه خبر خوب شادم میکند و نه خبر بد ناراحتم. نسبت به اتفاقات بد و خوب البته که واکنش نشان میدهم، غمگین یا شاد میشوم، ولی اعماق وجودم تقریبا خنثی شده است. همان موقع ها بود که حس کردم دیگر حتی از مرگ هم اصلا نمیترسم. دیگر فهمیدم هر روزی که زنده هستم باید برای آرمانهایم بجنگم و لحظه ای کم نیاورم. ولی هر وقت هم موقعش شد، آرامم و راضی. به قول حافظ :راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
ما هم توکمان به حضرت دوست است و تلاشمان برای آبادانی و بهبودی ولی یاد گرفتم خبرهای خوب و بد هر دو در آینده من و کسب و کارم تاثیر دارد، از هیچ کدامشان نمیگذرم و با دقت میخوانم تا باز سورپرایز نشوم. راستش را بخواهید کلا از سورپرایز شدن بدم می آید، به هر روشی و تحت هر عنوانی حتی تولد
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
بدون دیدگاه