کشورت


نوشتن برای من ابزاری است برای اینکه حال دلم بهتر شود. هیچوقت برای اینکه چه بنویسم فکر نمیکنم.همین الان هم فقط دارم تراوشات ذهنیم را مینویسم. الان دوباره به خودم یادآوری میکنم که از وقتی مینویسم چقدر حالم بهتر است. گاهی احساس میکنم، باید سالها قبل شروع به نوشتن میکردم. شاید اگر این کار را میکردم، حداقل برای خودم خیلی چیزها شفاف تر بود، شاید اتفاقاتی که برایم طی همه این سالها افتاده است، را اگر همان موقع مینوشتم، الان بهتر میتوانستم حتی خودم را قضاوت کنم. شاید اگر درباره همه مشکلات عجیب و غریبی که این سالها برایم رخ داد باید همان موقع مینوشتم. شاید الان دیگر وقت فکر کردن به گذشته نباشد و باید با همه وجودم برای آینده بجنگم. آدمی نبوده ام که در گذشته گیر کرده باشم ولی واقعا برخی اتفاقات گذشته است که گاهی آزارم میدهد، شاید صلاح نباشد زیاد درباره اش بنویسم. ولی برخی از اتفاقات زندگیم را شاید کمی بعد تر مفصل تر تحلیل کنم و همه آنچه در دلم است را نوشتم. هنوز نمیدانم این کار را باید انجام دهم یا نه. گاهی هم حس میکنم بازگو کردنشان بیهوده است، و کلا باید فراموششان کنم. ولی خوب برخی حرف ها همیشه مثل بغضی گلویت را فشار میدهد. باید بغض ها قورت بدهم. همیشه آنچه صلاح است را باید در نظر بگیری. به عنوان فردی که همیشه سعی کرده ام هر کاری انجام میدهم، منافع جمع را در نظر بگیرم. و منافع ملی کشورم را هم در نظر بگیریم. شاید برایم راحت نباشد که درباره همه چیز بنویسم. من یک ایرانی هستم. یک ایرانی که کشورم را دوست دارم. و همیشه خودم را یک سرباز میدانم. سربازی که اسلحه اش عمدتا کسب و کارش است.سربازی که اگر لازم باشد لباس رزم هم به تن کند، فکر میکند اگر توفیقش را داشته باشد میتواند این کار را انجام دهد. در خبرها خواندم شش نفر از مرزبانان کشور در مرز سراوان به شهادت رسیده اند. داشتم فکر میکردم، شاید همه لیاقت مرزبانی را نداشته باشند. فارغ از اینکه چه دیدگاهی داری، مرزهای کشورت برایت همه چیز است. هر دیدگاهی هم داشته باشی، غرور ملی ات اجازه نمیدهد که کسی چشم چپ به خاک کشورت داشته باشد. حس میکنم این مرزبانان بزرگواری که به شهادت رسیده اند بیشتر از همه ما عاشق وطنشان بوده اند. امیدوارم اگر در شرایطی مشابه بودم من هم همانقدر شجاعانه از خاک کشورم دفاع کنم. خاک کشورم واقعا برایم همه چیز است. روحشان شاد

ندانی که ایران نشست منست

جهان سر به سر زیر دست ِ منست

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *