گلیم

چشمانم از صبح درد میکند، خشک میشود، به گمانم چشمانم واقعا ضعیف است و چرا فرصت نمیکنم ساعاتی وقت بگذارم و به چشم پزشک مراجعه کنم برای خودم هم عجیب است، این دو سه روز تعطیلی هم که جایی باز نیست، فردا هم دو جلسه طولانی دارم یکی آنلاین ویکی آفلاین.هنوز هم حرف خودم را میزنم جلسات آنلاین اصلا بازدهی خوبی ندارند. پر از سو تفاهم.پر از ابهام. هرکسی حرف خودش را میزند و بی نتیجه.صبح که بیدار میشودم بی اختیار دوش میگیرم لباس میپوشم و راهی شرکت میشوم. چند شنبه بودن یا روز تعطیل یا غیر تعطیل بودنش زیاد مهم نیست، همیشه کاری هست که انجام دهم. و بااینکه جلساتم را مینویسم ولی دیروز یک جلسه مهم را فراموش کردم فکر میکردم ساعت 15 است ولی ظاهرا ساعت 11 بوده و من هم از صبح تا کمی بعد از ظهر درگیر چند جلسه دیگر بودم، حتی زمانیکه با من تماس گرفتندکه چرادر جلسه حاضر نشده ام باز هم تاکیدکردم ساعت 15 می آیم ، اشتباه از من بود و بسیار شرمنده شدم.منشی جدیدم هم تا عادت کند به روال کمی طول میکشد،خرده ای بر او نمیگیرم. امروز روز خوبی برایم بوده است؛ اتفاق خوبی افتاد که میخواهم اینجا فقط اشاره کنم که هربار خواندم حسش تازه شود. ولی متاسفانه این روزها که به انتخابات نزدیک شده است، وضع اینترنت و زیر ساخت تلفنی شرکت دچار مشکل شده است. و تلاش و پیگیری ما ازمخابرات به نتیجه ای نرسیده است. کلا میدانید هر کس میخواهد کار کند باید در چشمم خار کنند، انگار دو روز پشت سر هم اوضاع درست باشد، یک جای کار میلنگد. من از ابتدای متن تا الان به صورت ناپیوسته به چند مورد اشاره کردم. گسستکی در همه جملاتم وجود دارد، میدانم، شاید بخاطر اینکه کمی عصبانی هستم. فکر کنم اگر مشکل چشم و خواب و کمرم حل شود چند سال جوانتر شوم و دیگری نیازی به بوتاکس نداشته باشم. بالاخره اگر بخواهم در دنیا تغییری مثبت ایجاد کنم جسمم باید سالم باشد دیگر.یک زمانی همه به من میگفتند زیادی خوش بین هستم الان برای عده بیشتری ثابت شده است باید خوشبین بود تا این خوش بینی را به واقعیت تبدیل کنی، با ذهنی افسرده و ناامیدو بدبین هیچ وقت نمیتوان هیچ کاری برای دنیا کرد، حتی گلیم خودت را هم از آب نمیتوانی بیرون بکشی. خوش بین باش،گلیمیت را ببیاف به رنگها و نقشهای قشنگ آراسته اس کن، همه هنرت را به خرج بده و برای هرچه میخواهی تلاش کن یا میشود یا نمیشود.ولی اگر بافتن گلیمت راشروع نکنی هیج وقت گلیمی نخواهد بود که از آب بیرون بکشی یا نکشی.

چشمان هنوز درد میکند.