حماقت


حماقتهای یک فرد ممکن است زندگی شما را همیشه تحت تاثیر قرار دهد، گاهی وقتها به گذشته فکر میکنم میبینم برخی کارها را باید میکردم و برخی را نباید. به بعضی ها اعتماد باید میکردم و به بعضی ها نه.

زندگی مجموعه ای کارهای صحیح و یا غلطی است که فرد انجام میدهد و در نهایت برآیند این صحیح ها و غلط ها زندگی اش را میسازند، من هم اشتباهاتی داشته ام، کارهایی درستی هم فکر میکنم کرده ام. ازین که خودم و گذشته ام را در بوته آزمایش قرار دهم و ببینم در نهایت چه کرده ام خوشحال میشوم. همیشه این حس را داشته ام که باید جلوتر باشم، پیشرفتم باید بیشتر میبود، ولی وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم هرآنچه توانسته ام کرده ام، غلط یا درست. اینکه عمیقا به این باور برسی که خودت را فقط باید با خودت مقایسه کنی یک اتفاق بزرگ در زندگی است. این دید باید عمیق باشد و با همه وجود باورش داشته باشی، اینقدر عمیق که زندگی ات به یک دوره قبل و بعد از آن تقسیم میشود. اینجاست که میبینی هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام بدهی، اینجاست که مرتب نگران نیستی که ای داد وقت از دست رفت، همین الان شروع میکنی، الان که فهمیدی زمانی را از دست دادی زمان بیشتری را از دست نمیدهی و شروع میکنی، در هر کار و رتبه و مقامی که هستی تلاش میکنی بهترین خودت باشی، بهترین خودت. جوری که وقتی زمان استراحتت رسید از آن زمانی که برای کار کردن گذاشته ای خوشحال باشی و شوقی در چشمانت باشد برای فردایی بهتر و مفیدتر. تو در هر شغل و مرتبه و رتبه ای که هستی شریف هستی و باید اعتماد به نفس داشته باشی که میتوانی در جهت ساختن دنیایی بهتر سهیم باشی.

از گذر زمان کسی میترسد که روزها بگذرد و تو همان باشی که هستی،ولی وقتی به خودت می آیی ،وقتی فعالیت های تو باعث میشود حال دیگری خوب شود، باعث میشود انسان یا حیوانی شادتر شود، یا به اندازه سر سوزنی برای بهتر شدن دنیا کاری کنی ، باید خوشحال باشی، تو قهرمان زندگی خودت هستی، با همه تصمیمات غلط و صحیحی که گرفتی. فقط خودت باش و فقط بهترین خودت.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *