با گربه خیلی صمیمی شدم، تا نخوابم نمیخوابد،همش حس میکنم مواظبم هست. اولین بار که می آمد و کنارم روی دستم میخابید برمیگرده به زمانی که تازه از تعمیرگاه نجاتش داده بودیم. فوری میومد هرحا که بودم و روی دستم میخوابید دنبال آرامش بود، مدتها بعد ازاینکه خانه قلمرو اش شده بود این کار را نمیکرد تا این چند روز اخبر که بیشتر خانه هستم. انگار میفهمد که کمرم درد میکند، گاهی حتی دستم را به دیوار میگیرم که راه بروم، کنارم می آید و مثل خودم لنگان لنگان ادایم را در می آورد و راه میرود. شب جندین بار از محل خوابش بیدار میشود و من را چک میکند ببیند حالم چطور است. سرش را به صورتم نزدیک میکند، بغلش میکنم و میگویم حالم خوب است. کمی کنارم میخابد و بعد میرود پایین تخت یا در تخت اتاق دیگر میخوابد.برعکس قبل که ساعت شش صبح غذایش را میخواست الان منتظر میماند تا من از خواب بیدار شوم و موبایلم را دست بگیرم ، میفهمد که بیدارم و می آید و غذایش رو میخواهد. یک حیوان اینقدر مهربان است، نمیدانم چطور گاهی اوقات آدمها اینقدر بد میشوند که فراموش میکنند دنیا دار مکافات است.گربه حدود 4 سال است که با ما زندگی میکند ولی هیچ وقت اینقدر حس نکرده بودم که چقدر عاطفه دارد، گاهی مینشینم و ساعتها با او خرف میزنم از جایش تکان نمیخورد و جشم در چشم من به حرفهایم گوش میدهد. نمیدانم حیوانات چقدر میتوانند مهربان باشند. من واقعا از این که گربه در زندگی ام است خوشحالم. وهمیشه سعی میکنم جزو اولویت هایم باشد، حتی اگر بخواهم سفر بروم همش نگرانش هستم. گربه یکی از بزرگترین و شیرین ترین اتفاقات زندگی ام بوده است و حالا که چند سال ازین همزیستی میگذرد میبینم که چقدر به او وابسته شده ام. لطفا با حیوانات مهربان باشید.یک دنیا احساس دارند و صادقانه احساسشان را نثارت میکنند. گربه یکی از بهترین اتفاقات زندگی ام بوده است و دوستش دارم.
شاید این نقل قول حجت را تمام کن که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: به صورت حیوانات نزنید که آنها تسبیح و حمد خداوند می گویند.]
امام صادق علیه السلام در بیان وصایای لقمان حکیم پیرامون آداب سفر آورده اند که وی به فرزندش می گفت: بر روی چهار پا نخواب که آن باعث زخم شدن پشت حیوان می شود و این کردار دانایان نیست.
بدون دیدگاه