حال خوب

happy young man rest on wheat field


خوب مشخص است که حال هر کسی با چیزی خوب میشود، یکی از تنهاییش لذت میبرد. یکی از سفر، یکی از کار زیاد. یکی از بیکار و علاف بودن، یکی از دیدن خوشحالی بقیه. اصولا من معلم اخلاق نیستم که بگویم چه کسی کار درست را میکند. ولی تا حدی میتوانم بروم و بیرون گود بنشینم و حال آدمها را ببینم. برای همین نه به آنانی که سفر زیارتی میروند خرده میگیرم و نه به آنهایی که سفر تفریحی به هرکجای دنیا. دلشان این طور میخواهد. دلش میخواهد اینطوری حالش را خوب کند. در صفحه اینستاگرامم درباره سفر اربعین و اینکه چقدر دوست داشتم امسال به کربلا بروم نوشته بودم، برخی از دوستان ناملایمت های نصیبم کردند. البته که من هم گاهی دلم میخواهد به سفر تفریحی ر ایران و یا ارج از ایران هم بروم. و البته که میشود پول همه اینها را به جای اینکه خرج سفر زیارتی یا تفریحی کنم صرف امور خیریه کنم. چون خودم آدمی هستم که سفر را دوست دارم و برایش هزینه هم میکنم صادقانه میتوانم بگویم که گاهی فقط سفر حالم رو خوب میکند. اگر آن پول را صرف امور خیریه کنم، دیگر حالم خوب نیست که بتوانم باز هم کار کنم و تا جایی که در توانم هست به افراد دیگر هم کمک کنم. برای همین این بحثی که گاهی راه میافتد که یک عده سفر اربعین و کربلا رفتن و مکه رفتن را به باد انتقاد میگیرند، و در روبرو هم عده ای سفرهای خارجی و ساحل دریا رفتن های عده ای را رو برویش میگذرند و میکویند اگر سفر زیارتی اشتباه است پس سفر تفریحی هم اشتباه است. این بحقثها از نظر من بحث های بیهوده هستند و هر دو طرف دارند آب در هاون میکوبند. من برای اینکه حالم خوب شود الان به سفر کربلا نیاز دارم. شاید زمانی دیگر دوست داشته باشم در ساحلی خلوت نه لزوما خارج از ایران دراز بکشم و به صدای آب گوش بدهم و لذت ببرم. ولی الان آن چیزی که از دست دادم بین الحرمین بود. حالا عده ای هم بگویند این یک حرکت سیاسی است. اصلا فرض کنیم که اینطور باشد. باز هم من از بچگی عشق امامانم را داشته ام. سیاست خودش را وارد این رابطه کرده است. دلیل نمیشود که بگویم چون بحث سیاسی شده پس عشق زیارت کربلا را به گور ببر. در مقابل هم همین را میگویم عده ای شاید دوست داشته باشند هر سال به کشورهای مختلف بروند و تجربه های جدیدی کسب کنند. در نهایت مهم این است چقدر حالمان خوب باشد که بتوانیم به کشورمان و دنیا خدمت کنیم. افسرده و ناامید نباشیم. که بدترین چیزی که از آن برای ایرانم میترسم همین ناامیدی است. طبیعتا شرایط سخت اقتصادی برای بسیاری از ما مشکلات معیشتی بوجود آورده است و شاید سالهاست نتوانسته ایم به آنچه که حالمان را خوب میکند برسیم. ولی امید هنوز نمرده است. همین که باز هر روز صبح بیدار میشویم و توکل میکنیم و سراغ زندگیمان میرویم یعنی هنوز باور داریم که میتوانیم شرایط را بهتر کنیم. شاید هر روز با خبرهای بدی از خواب بیدار شویم شاید داغ مهسا امینی ها تا همیشه بر دلمان باشد ولی هنوز زنده ایم و تا زنده ایم باید تلاش کنیم برای اینکه حالمان خوب باشد، برای اینکه کمک کنیم حال بقیه هم بهتر شود. برای اینکه بتوانیم تغییری ایجاد کنیم برای اینکه موثر باشیم. برای اینکه جامعه مان از ناامیدی کمی فاصله بگیرد. و برای اینکه ایرانمان آبادتر شود.

من به هر جمعیتی نالان شدم

جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم

هر کسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست اسرار من

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *