روح جامعه


جامعه یک روح دارد، یک روح کلی که مجموعه ای از حس و حال اکثریت آدمهایی است که در آن جامعه زندگی میکنند.وقتی ناگهان دردی به بخشی از جامعه وارد میشود همه جامعه درد میکشند. مثلا وقتی که پلاسکو آتش گرفت و ریخت و آن هم آتش نشان جان دادند، همه جامعه دردمند بودند. وقتی سانچی آتش گرفت باز همه جامعه از دردش سوختند. وقتی متروپل ریخت هه مان درد کشیدیم.وقتی با دشمن بعثی در جنگ بودیم، حتی آنکه فرسنگ ها در جبهه ها دور بود باز دلش با رزمندگان بود.موقع جنگیدن با داعش هم همینطور. در همه این اتفاق ها روح جامعه در حال مبارزه یا سوگواری بود. باز تاکید میکنم منظور این نیست که حتما همه یک حال داشته باشند بلکه برآیند روحی افراد جامعه هست که روح جامعه را میسازد. خاطرم هست وقتی که جنگ بود سنم در حد دو سه سال بود، یک قسمت از خاطرات را پدرم برایم تعریف میکرد، میگفت جنگ که بود، همه اولویت ها به جنگ تعلق داشت. اگر کمبود و کسری هم در جامعه بود همه میگفتن اولویت جبهه هستن باید تامینشان کنیم.مردم هم در حد توانشان کمک میکردند که جلوی دشمن بعثی کم نیاوریم. بعد از جنگ که امام رفت را دیگر تقریبا یادم است. وضعیت اقتصادی مان عموما خوب نبود، هنوز هم نیست. این همه سال با رنج و مشقت با تحریمها ساختیم. با نبود دارو ساختیم. سعی کردیم روی پای خودمان بایستیم و خم به ابرو نیاوریم. صف خودمان را از وطن فروشان جدا کردیم. حتی مهاجرت هم نکردیم. ماندیم که بسازیم و بسازیم. با درد همدیگر خشمگین شدیم و ناراحت شدیم و با خوشحالی یکدیگر هم خوشحال شدیم. واژه “دشمن” همیشه در طی این چند دهه وجود داشته است. من تصور میکنم وجود دشمن واقعی است. یعنی نمیتوانیم بگوییم ما همه را دشمن خود کرده ایم. دشمن واقعا وجود دارد. منتها گاهی علنا علیه ما شمشیر میکشد گاهی نقش یک مادر مهربان را بازی میکند که حتی خودمان هم باور میکنیم ، این دشمن دشمن کردن ساخته ذهن عده ای نیست چون واقعیت این است. برخی از کشورهای دنیا میخواهند که ما در سختی باشیم ، میخواهند همیشه ایران هراسی وجود داشته باشد که بتوانند بواسطه آن سلاح هایشان را کشورهای همسایه بفروشند. بتوانند با تبدیل کردن خاورمیانه به منطقه آشوب، حضورشان را در منطقه توجیه کنند. تقریبا هیچ کشوری نیست که الان دوست ایران باشد و از شرایط فعلی ایران ناراحت باشد، حتی رویه دوگانه چین را هم در خصوص جزایر سه گانه ایران دیدیم. من تصور میکنم همه میخواهند در ایران آشوب باشد، حتی بیشتر از اینی که هست. آب هرچه گل آلود تر باشد، ماهی گرفتن از آن راحتتر میشود. برای همین اگر گفته شود، عده ای از عوامل دشمن هم در ناآرامی ها تاثیر داشته اند، لزوما حرف اشتباهی نیست. یا همین سازمان هایی مانند سازمان ملل، همیشه فقط بیانیه داده اند و همه چیز را محکوم کرده اند، کار مفیدی به نفع کشوری نمیکنند. رسانه ها بدتر، هرکس در این شرایط دارد سعی میکند حرفهای صاحبانش و سیاست های آن ها را به خورد مردم بدهد. مردم با حجم بسیار زیادی از خبرهای ضد و نقیض روبرو هستند، از آن طرف هم مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث شده که خشمگین باشند . نرخ اجاره خانه، نرخ مایحتاج زندگی روز به روز بیشتر میشود. و اگر نتوانیم همدلی بین خودمان به وجود آوریم قطعا بیشتر چپاولمان میکنند. الان چیزی که جامعه به آن نیاز دارد، همدلی و یاری است. این همدلی و این یاری و دوستی است که باید در کشورمان رواج داده شود. منتظر این باشیم که کسی بیاید و به ما کمک کند تصور اشتباهی است. ما خودمانیم و خودمان فقط. باید مردم رافت بیشتری را ببینند. باید روی خوش زندگی را کمی ببینند. انتظار دارند دست دزدان از بیت المال کوتاه شود و برای ایرانی سربلند کنار هم تلاش کنیم.نباید به هیچ عنوان اجازه بدهیم فرصت برای تجزیه ایران و یا جنگ داخلی و برادر کشی فراهم شود. الان حرفهایی که از سوی مسولان زده میشود و رفتار آنها بسیار اهمیت دارد. باید همدلی و دوستی را ترویج دهند. پای درد مردم بنشینند. کم جان نکنده ایم تا کشور را به اینجا رسانده ایم. نباید بگذاریم همه تلاشهایمان بر باد رود. و وارد نابسمانی شویم. انشالله خداوند یاورمان باشد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *