فوتبال


یکی از تبلیغاتی که درحاشیه زمین،مسابقات جهانی توجه من را به خودش جلب کرده است. تبلیغات مربوط به شرکت crypto.com است.در عکس مشخص است. یک پلتفرم رمزارزی که تبلیعاتش تا مهمترین رویداد ورزشی جهان بازتاب پیدا میکند، بخواهیم یا نخواهیم انقلاب چهارم صنعتی را بلاکچین رقم زده است و نتیجه انکارش و عدم اجازه فعالانه در آن میشود اینکه در بی گوشمان یک کشور آمریکایی می آید و تبلیغات هم میکند و در دنیا هم بانکها حتی برای نقل و انتقالاتشان به سراغش میروندو ما هنوز درگیریم که یک روز درگاهشان را ببندیم و فردا بگوییم نه فعلا نمیبندیم. دنیا بخواهیم یا نخواهیم در حال تغییر است به مذاق ما خوش بیاید یا نه. واقعیت این است. بلاکچین و تکنولوژی اش مانند ماهی بود که از دستمان دارد سر میخورد. کاری کرده ایم که علاقه مندی سرمایه گذاران داخلی بشدت نسبت به آن کاهش پیدا کرده و آنهایی هم که هستند هر روز با تهدیدات متفاوتی روبرو هستند. آیا در این شرایط ادامه این مسیر میتواند به کشور کمک کند، من بعید میدانم. حاکمیت به نظر حقیر باید رسما رمزارز ها را به رسمیت بشناسد و همه تلاشش را برای حمایت ازین صنعت و تکنولوژی در ایران انجام دهد. در غیر اینصورت واقعا قافله را باخته ایم. قافله ای که یک زمان میتوانستیم سردرمدار آن باشیم. ولی هنوز پلیس فتا از بیم کلاهبرداری و حساب اجاره ای میخواهد به رمزارزی ها اعلام کند باید سه روز هر تراکنش رو نگه دارند و بعد به مشتری سرویس دهند، حاضر نیست آن را مکتوب اعلام کند و صرفا شفاها اعلام میکند و دلیلش هم این است که اگر ما این کار را کنیم انگار به نوعی به شما رسمیت بخشیده ایم. همه نهادها ترسان و لرزان هستند که در مکاتباتشان چیزی ننویسند که نشانی از اعتبار به بخشی به این کسب و کارها باشد. جقدر باید بگویم که تکنولوژی راه خودش را پیدا میکند و منتظر قانونگذاری نمیماند که شما بر آن قانون استناد کنید. برای رمزارزها راه درستش این است که با همکاری همه نهادهای ذیصلاح چارچوبی برای فعالیت با همکاری فعالان این حوزه و نه پشت پرده تدوین شود و فرصت ورود و سرمایه گذاری در این عرصه فراهم شود. عمیقا باور دارم که فرصت ها دارند از دست میروند و برخورد های قهر آمیز نتیجه عکس خواهد داد.هنوز که هنوز است وقتی جایی احضار میشویم با اینکه میدانند مجوزی برای فعالیت در این حوزه تعریف نشده است، اولین سوالشان این است که مجوزتان کو؟ جواب سوال را هر دو طرف میدانند ولی با این نوع ادبیات میخواهند توپ را در زمین ما بیندازند و اگر کلاهبرداری و حساب اجاره ای بوده ، تاوانش را ما بدهیم. این کار منصفانه نیست. ما همه تلاشمان را برای کشورمان میکنیم. ولی انگار برای هیچ کس مهم نیست. همین رفتارها و همین بی توجهی ها باعث سیل مهاجرت میشود. باعث میشود فردی که میتوانست برای کشورش مفید واقع شود برود و بعضا روبروی ما هم قرار بگیرد. اینها که مینویسم دردل و دل است. امیدی به نهاد خاصی ندارم ولی حرفهایی هست که باید گفته شود. که بماند برای آینده ای که تکنولوژی از رویمان رد شد و حسرتش به دلمان ماند که هیچ کاری نکردیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *