مردم برای آرامش ذهنی و جسمی شون مراقبه انجام میدند، عموما با تمرکز بر روی یک چیز و یا تمرکز بر هیچ چیز و فقط نظاره میکنند.
تصور من این هست که کار کردن اگر با شوق و علاقه باشد خود نوعی مراقبه هست. شما گاهی با همه وجود برای حل مساله ای تمرکز میکنی و ممکن است راه حل را همان موقع بیابی یا روزی دیگر یک راه خلاقانه آرام آرام به ذهنت نفوذ کند، و گاهی فقط اتفاقاتی که در سازمان می افتد را نظاره میکنی بدون آنکه قصد حل مشکلی را داشته باشی، و بعدا راه حل هایی خلاقانه برای مشکلی که به تو ارتباطی نداشته یا اساسا آن را مشکل نمیدید به ذهنت میخزد.
خوب دلیل بر این نیست که در طبیعت و یا در بین شعله شمع های درخشنده مراقبه کردن کار بدی باشد، ولی برای کسی که خود را غرق در کار کرده و از کار کردن بیش از هر چیز لذت میبرد، این نوع مراقبه هیجان خاصی دارد. مخصوصا که بداند در حال مراقبه هست. فرمایشی از امیرالمونین هست که میفرمایند “بهترین تفریح کار است” این جمله را شاید خیلی جاها بصورت کلیشه ای استفاده کرده باشیم ولی وقتی به عمق موضوع توجه میکنی میبینی چه چیزی لذت بخش تر و هیجان انگیز تر از کار کردن ممکن است وجود داشته باشد، کاری که به آن علاقه داری ، کسب درآمد میکنی، رشد میکنی، و به جماعتی سرویس میدهی که آنها هم از سرویس تو خشنود و خوشحال میشوند. کاری که اهدافی داری بالاتر از مادیات، کاری که در نهایت میخواهی تغییری در دنیا ایجاد کنی. پس هیچ لذت و تفریحی بالاتر از کار نیست. و هیچ عبادتی بجز خدمت خلق. اگر میتوانی کار کنی و خدمت خوشحال باش و از تک تک لحظاتش لذت ببر و در حال مراقبه باش.
بدون دیدگاه