اصولا هرچقدر هم تلاش کنیم. باز حس میکنیم باید خیلی جلوتر از اینها بودیم. آدمی حرص تلاش کردن هم دارد. یعنی چیزی که هی به جلو میرانتت، رسیدن به هدفهای بیشتر و کشف دنیاهای جدیدتر است. همه اش تلاش میکنی که در همه زمینه ها وارد شوی و تلاش کنی و به هدفت برسی. آدمی کم پیش می آید قانع شود. مثلا خود من بارها تصمم گرفته ام، کسب و کارهایمان را در زمینه های مختلف گسترش ندهیم. ولی واقعا نمیتوانم. درست است که گاهی باعث عدم تمرکز هم میشود، یا گاهی اوقات هم بر حسب شرایط یکی از بیزنسهایت را تعطیل میکنی ولی آن روح ماجراجویت است که نمیگذارد آرام بنشینی. همه اش سعی میکنم با جانشین پروری، سر خودم را خلوت تر کنم که بتوانم . بیزنس های جدیدی را تجربه کنم. تمام هیجان زندگی و شور و شوقش برای من در همین ها خلاصه شده است. هی بسازم. هی بتوانم خدمتی یا کالایی بسازم یا ارائه بدهم که به درد مردم بخورد و لذت واقعیش موقعی است که میبینی مردم از آن سرویس تو استفاده میکنند و به یک دردشان خودرده است. آن موقع است که یک خسته نباشید به خودت میگویی، عرق پیشانیت را پاک میکنی و باز به دنبال ماجراجویی جدیدی می افتی، شاید همین دلیل باشد که هیچ گاه به فرصت های جدید “نه” نگفته ام. میخواهم در این زندگی پر از رنج لحظات را بیافرینم که هم خودم خوشحال شوم و هم کاربران آن محصول. الان هم که مدتی است به شدت به فکر گجت های پوشیدنی افتاده ام، و همه تلاشم این است که این محصول را بتوانم در ایران ارائه دهم. میدانم که بازهم مشکلات زیادی قرار است سر راهم باشد و باز هم قرار است با عالم و آدم دربیفتم که این یک محصوصل ئانش بنیان است. این یک محصولی است که مناسب برای همه است و به بالارفتن کیفیت زندگی همه کمک میکند ولی باز هم میدانم،مشکلات زیادی قرار است سر راهم باشد. ولی خوب تلاشم را میکنم در کشور خودم این کار را انجام دهم. امیدوارم از پسش بربیایم. همه آنچه مرا به شوق و هیجان میدارد، کار کردن و خلق کردن است. فقط همین.
هر سو که خشک بینی تو چشمهای روان کن
هر جا که سنگ بینی از عکس خود گهر کن
اندر قفای عاشق هر سو که خصم بینی
او را به زخم سیلی اندر زمان به درکن
تا چند عذر گویی کورند و مینبینند
گر کورشان نخواهی در دیده شان نظر کن
بدون دیدگاه