یکی از دوستان که مدیرعامل شرکتی در حوزه مالی بود تعریف میکرد که یک همکار با استعداد و با هوش داشتند، ناگهان این فرد که به نظر زیرک هم می آمد کاری بسیار ساده لوحانه کرد که کل قرارداد محرمانگی اش با شرکت را زیر سوال برد، و چاره ای به جز اخراج برای او باقی نماند. مدیرعامل سریعا اخراج او را امضا کرد، و این فرد زیرک با شرکت قطع همکاری کرد.دوستم میگفت خطوط قرمر ما در پیمان محرمانگی مان کاملا مشخص است و هر فردی از آن تخظی کند و منافع شرکت را به خظر بیندازد بدون تردید علاوه بر اخراج در صورت نیاز پرونده حقوقی هم برایش تشکیل میدهیم. البته دلایلشان هم کاملا به حق بود، فرد خاطی کاری کرده بود که اطلاعات بیزنس در معرض افشا قرار گرفته بود، هر چند دوست من فکر میکرده به موقع متوجه موضوع شده و با برخورد قاطع خود جلوی این کار را گرفته است. میگفت منافع و مصالح شرکت فقط حق من نیست که بخواهم از آن بگدرم، شرکت به همه افرادی متعلق است که برای رشد وارتقای شخصی و بیزنسی دوشادوش یکدیگر میجنگند و از آن شرکت ارتزاق میکنند و حالشان خوب است. پس اگر کسی اصل محرمانگی اطلاعات را در نظر نگیرد و برایش مهم نباشد، قطعا جایگاهی در شرکت ندارد. تعریف میکرد و میگفت بعد از قطع همکاری با خودم فکر کردم، چرا این فرد زیرک باید چنان کار ساده لوحانه ای انجام میداد که خودش به خوبی میدانست نتیجه اش اخراج است، میگفت یک فرد باید خیلی ساده باشد که این کار را کند و به شناختی که از فرد مورد نظر داشتم او آدم ساده ای نبود بلکه بسیار زیرک بود و اتفاقا بارها این زیرکی اش به شرکت کمک هم کرده بود.گفت سعی کردم دیگر مساله را ساده نبینم و به این فکر کنم چه کار بزرگتری ممکن است انجام داده باشد که با یک کار ساده اخراج را به جان بخرد ولی آن کار بزرگتر را مخفی کند. بدلیل حفظ محرمانگی جزییات را تعریف نکرد. ولی با بررسی متوجه شده بودند که کار بزرگتر وافعا انجام شده ، و فرد برای اینکه آن کار سرپوش بگذارد با یک عمل ساختگی و با علم به اخراج کار دیگری را انجام داده بود و اخراج شده بود. میگفت در بیزنس همه چیز آنطور که به نظر می آید نیست. همه چیز به همان سادگی که شاید باشد نیست. هرچقدر هم تلاش کنی که فرهنگ و اصول سازمانی را ترویج دهی باز هم این امکان وجود دارد که فردی باشد که بدنبال منافع شخصی خودش باشد، فردی که در یک شرکت بجای منافع جمعی شرکت صرفا بدنبال منافع شخصی خود باشد، در هر مقامی هم باشد شایستگی همراهی با آن شرکت را ندارد. برای همین است هم با دقت و تحقیق شرکتی که میخواهید در آنجا مشغول به کار شوید را انتخاب کنید و هم با دقت و تحقیق فردی که میخواهید استخدام کنید را به جمع همکارانتان اضافه کنیدريال این بررسی ها و تحقیق ها تا حدی میتواند جلوی خسارات بعدی را بگیرد. به نظرم سخت ترین معیار پاک دستی است، و تشخصیصش هم شاید سخت باشد ولی اگر در شرکت مدیرانش در دردرجه اول و باقی سازمان در درجه بعد پاک دست نباشند، هیچ امیدی به آن شرکت نیست. چرا که همه فقط به فکر منافع خود هستند. و رشد و ارتقای شرکت اهمیت کمتری برای آنها دارد. انسانهای پاکدست و متعهد جزو ارزشمندترین دارایی های یک شرکت هستند.
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
بدون دیدگاه