که مفیدتر باشم


گاهی نمیتوانم حجم زیاد اطلاعات درون مغزم را مدیریت کنم، گاهی نمیتوانم به اندازه کافی روی یک موضوع تمرکز کنم. گاهی هم مجبور میشوم به دارو پناه ببرم.

فکر میکنم یکی از مواردی که در آن ضعیف هستم واگذار کردن کامل یک کار به دیگران است. خیلی تلاش کرده ام بتوانم این کار را انجام دهم ولی صادقانه به اندازه کافی موفق نبوده ام. همین باعث میشود، اغلب درگیر خیلی کارهای موازی باشم. گاهی هم از دستم در میرود و میبینم ساعتها درگیر یک مساله عادی بوده ام. مساله که شاید دیگران بهتر از من توان حل کردنشان را دارند. ولی در زمان مناسب آن را به دیگران واگذار نکرده ام. نمیدانم شاید همین باعث شده است، بقیه هم خیالشان راحت باشد که یکی حواسش به کار است و آنها تمرکز کمتری روی کاری خاص بگذراند.

ولی امسال واقعا تصمیم گرفته ام، کارها را به افراد با لیاقت بیشتر بسپارم، ممکن است در این بین حتی دلخوری هم به وجود بیاید، ولی هدفم این است تا پایان سال بتوانم این ایده را به طور کامل پیاده سازی کنم و خودم فقط نظارتی کلی روی امور داشته باشم و در مورد کلیات تصمیم گیری کنم.

البته این را هم بگویم، برخی کارها را کامل واگذار کرده ام و از نتیجه اش هم راضی بوده ام ولی همچنان کمیت برخی کارها میلنگد و بیشتر خودم را مقصر میدانم. حجم کارهایی که باید روزانه پیگیری و مدیریت شوند کم نیستند و من هم گاهی کم می آورم و نمیتوانم آنطور که شایسته است به امور رسیدگی کنم. این موضوع باعث میشود گاهی کلافه شوم و بیش از حد هم خسته شوم ولی خستگی که باید با وجود آن ادامه داد. اینکه به خودم اجازه خسته شدن نمیدهم، یا حتی وقتی خسته هستم با زور دارو و انرژی زا تلاش میکنم اثرش را کم کنم، گاهی جواب نمیدهد و رنگ رخساره هم خبر از درون پر آشوبم میدهد. من انتظار دارم وقتی کاری را به دیگری واگذار کنم اول آدم بلدش را انتخاب کنم و بعد هم خودم آرام آرام کنار بکشم . گاهی ولی این کار جواب نمیدهد. در هر صورت امسال روی این موضوع بیشتر کار میکنم و تلاش میکنم وابستگی ها به خودم را تا حد امکان کم شود. همین.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *