هرچقدر هم ناامید باشی باز اگر کورسوی امیدی ببینی دلت گرم میشود. کورسوی امید میتواند هرچیزی باشد، چیزی که دلت را شاد کند و به تو انگیزه ادامه دادن بدهد. میبینم ، میدانم این روزها شاید از همیشه دلگیرتر باشیم. این روزها شاید بخاطر مشکلاتی که داریم، مشکلاتی که از همیشه بیشتر است، اصلا قابل مقایسه با مشکلات قبل نیست، دل شکسته باشیم و حتی حوصله کار کردن هم نداشته باشیم. خود من کم عصبانیتم را روی دکمه های کیبرد خالی نکرده ام. هر روز مینویسم از هرچه از دلم بر می آید. ولی هر روز هم به خودم یادآوری میکنم، باید برای فردایی بهتر بجنگم. کم نیاورم. یک فرد که باشی، یک نفر که باشی شاید بتوانی برای خودت هر تصمیمی بگیری، شاید حتی به همیشه نبودنت فکر کنی. ولی وقتی خودت را در برابر جامعه، در برابر همکارانت، در برابر خانواده ات مسول ببینی، دیگر نمیتوانی فقط برای خودت تصمیم بگیری. باید بمانی، باید بجنگی،حق نداری کم بیاوری. باز هم میگویم به خودم میگویم حق دارم خسته شوم، حق دارم گاهی نای ادامه دادن نداشته باشم ولی حق ندارم همیشه ناامید باشم. تا وقتی زنده هستم باید تقلا کنم. راحتترین کار دست از کار کشیدن است و تقلا نکردن، ماندن، ساختن و ساختن قرار نیست کار همه باشد. ساختن با زندگی و شرایطش و ساختن آینده ای بهتر برای همه قرار نیست کار همه باشد، قرار است کار آنهایی باشند که برایش تقلا میکنند. بقول سعدی اگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم. همه اینها را در شرایطی میگویم که اینترنت را قطع کرده اند، درآمد کسب و کارها تا پنجاه درصد و حتی بیشتر کاهش داشته است و بسیاری از شرکت ها عملا در شرایطی هستند که زیان ده میباشند، خشم جامعه را فرا گرفته است و بحثهای سیاسی نقل محافل شده است. من هم خسته شده ام، آنقدر خسته که گاهی به نبودنم فکر میکنم ولی وقتی به خودم می آیم وقتی یادم می آید نمیتوانم در برابر بقیه ، در برابر جامعه، در برابر کشورم بی تفاوت باشم باز عزمم را جزم میکنم که تلاش کنم که بجنگم که برای احقاق حقم کم نیاورم حتی اگر مراد نیابم.اگر همین امید را هم از من بگیرند که بود و نبودم دیگر فرق نمیکند.ته تهش من یک سربازم. سربازی که برای وطنش آنچه دارد باید فدا کند حتی اگر لازم باشد جانش را.
بدون دیدگاه