إنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً


مهم دوستانی هستند که مانند یک خانواده همیشه تا تهش هستند. فقط رفیق گرمابه و گلستانت نیستند، رفیق همه روزهای سختت هم هستند. خار به پایت مینشیند هم بالای سرت حاضر میشوند و حاضرند هر کاری کنند که حالت خوب شود. مشکلی پیش بیاید همیشه پیش قدم هستند که به فریادت برسند.

دوستانی از جنس آیینه، از جنس شیشه. دوستانی که دیگر دوست نیستند بلکه خانواده ات میشوند. همیشه و در همه حال هوای خانواده شان را دارند. مشت به مشتت میزنند و میگویند “میسازیم،از پس بر می آییم”. باز هم میدانیم سختی ها را با هم و کنار هم به آسانی تبدیل میکنیم. میدانیم که در دل بحران ها همیشه رشد است. چالش ها و بحران ها باعث پوست اندازی ساختارها میشود ، چالش ها و بحران ها باعث میشود تمام ساختار را مجددا بررسی کنی، عیب و ایرادهایش را شناسایی کنی و این بار محکم تر و استوار تر بسازی، برای من بحران ها همیشه یک فرصت هم بوده است، فرصتی که شاید مجبور شوی برخی از چیزهایی که ساخته ای را هم خراب کنی ولی از دل این خرابی ها مانند ققنوس دوباره متولد میشوی و پر میزنی. براستی که “إنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً”

و چقدر خوب است خانواده ای از جنس زلالترین آب روان کنارت هستند و میدانند که میسازیم. باور دارند هر مشکلی هم باشد با هم و دست در دست هم از پسشان بر می آییم. دمشان گرم باشد. سرشان خوش باشد.

چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد

من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *