خسته ام


شرایطی را به وجود آورده اند که بجای آنکه فکرمان را برای توسعه کسب و کارمان متمرکز کنیم. باید همیشه نگران برخوردهای سلیقه ای و دلبخواهی نهادهای مختلف باشیم. آدم را به حدی میرسانند که ترجیح میدهد قید همه چیز را بزند. قید کارآفرینی و اشتغال زایی و کمک به توسعه اقتصادی کشور را بزند. کار را چنان در استخوانم فرو میبرند که همه باورهایت را هم زیر سوال میبری. به عنوان یک ایرانی سالهای سال همیشه تلاشم این بوده است در راستای اشتغالزایی و توسعه اقتصادی کشور قدم بردارم. هدفم این بوده است در کنار کسب روزی حلال، قدمی هرچند کوچک در راه توسعه اقتصاد دیجیتال کشور بردارم. هدفم این بوده است تا همان قدر که توانش را دارم و حتی بیشتر از توانم سعی کنم امید و انگیزه را در بین همکارانم و بین همه فعالان خصوصا جامعه استارتاپی ایران تقویت کنم و در لبه تکنولوژی حرکت کنم. خدا را هم شاکرم که لنگ لنگان هم که شده حرکت کرده ام و ولی هیچ وقت متوقف نشده ام. ولی گاهی چنان بال و پرهایت را میچینند که توان رفتن را از تو بگیرند. برخورهای سلیقه ای آفت شده است. این برخوردهای سلیقه ای که این روزها خودم شاهدش هستم امید را از آدم میگیرد و آدمی که امید نداشته باشد هرگز نمیتواند قدمی بردارد. ناامیدی این روزها آفت جان خیلی ها شده است و ما هم که با هزار جان کندن تلاشمان این بوده است که بسازیم و بسازیم دیگر نه یارای ساختن داریم و نه یارای سازش. خسته ام کرده اند. بلایی بر سرم آورده اند که گاهی به ناچار به این فکر میکنم که ایکاش بجای این همه دویدن گوشه ای مینشستم و فقط نگاه میکردم.کاش به جای تلاش در جهت توسعه کسب و کارهایم و اشتغالزایی به گوشه ای میخزیدم و فقط نظاره گر بودم. خسته ام کرده اند. دست و پایم بسته است. کلاف ام. کلافه.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *