بگذار فقط بنویسم


دلایل زیادی دارم که حالم بد باشد، دوست داشتم میتوانستم بروم، بروم تا جاییکه پاهایم میتوانند مرا با خود ببرند، بروم و چند ماهی از زندگی مرخصی بگیرم. کاش میشد هیچ وقت به دنیا نیامده بودم. گاهی هرچند گذرا آنقدر خسته و رنجورم که بزور خودم را سرپا نگه میدارم. دلم یک دل سیر، یک دل نه، چندین دل سیر گریه میخواهد.

چه کنم که نمیتوانم. چه کنم که الان وقت کنار کشیدن نیست. الان باید بمانم و بجنگم. باید همه توانم را جمع کنم، سرم را بالا بگیرم، روبروی هرحال بدی سینه سپر کنم و کم نیاورم. شاید اگر وقتی دیگر بود، میرفتم، تا جایی که پاهایم توان داشت میرفتم و یک دل سیر گریه میکردم.

حالا باید حال بدم را بغل بگیرم، خم به ابرو نیاورم و همینطور بدون استراحت پیش بروم. من قبل از اینکه هرچیزی باشم، هر کسی باشم، یک آدمم، آدمی که گاهی دلش گریه میخواهد. دلش رفتن میخواهد. دلش خسته شدن میخواهد. دلش نبودن میخواهد.

دلم میخواست میتونستم سر روی زانوهایت بگذارم و زار بزنم. آنقدر اشک بریزم که دامنت خیس شود. ولی توانش را ندارم. باید بمانم. حالا حالا ها وقت رفتن نیست.

ولی حالا حالم خوب خوب است، نمیدانم در نوشتن چه معجزه ای برایم نهفته است که وقتی مینویسم حالم خوب میشود، وقتی آنچه میخواهم را مینویسم، انگار همه اش را به دست آورده ام. انگار دلم دیگر نمیخواهد که بروم. دوست دارم با شوق بمانم و بجنگم. دوست دارم میدان دار باشم، میدان را خالی نکنم. انگار هرچه که میخواهم و نمیتوانم داشته باشمش را فقط کافیست که بنویسم، دلم آرام میگیرد، وجودم پر از آرامش میشود. قلبم دیگر تند تند نمیزند، نوشتن برای من معجزه میکند.

من میمانم، تا تهش میجنگم، خستگی ام تمام میشود. روحم نوازش پیدا میکند. نوشتن برای من معجزه است. یک معجزه واقعی. از ماندنم و خسته نشدنم کیف میکنم. من ابایی از این ندارم که وقتی حالم خوب نیست بنویسم، من درباره آنچه بر خودم میگذرد در وبلاگ خودم راحت مینویسم. ابایی ندارم که کسی آن را بخواند و چه فکری درباره من کند. من یک آدمم که گاهی خسته میشود، ولی همین آدم با نوشتن دلش آرام میشود و برمیگردد به میدان. چقدر خوب است که میتوانم بنویسم. نوشتن برای من معجزه میکند. حالا من خوب خوب هستم و سرشار از انرژی و پیش میروم. تا آخر آخرش. تو هم که هستی، دلم گرم است. دمت گرم که به تو فکر کردن هم برایم موج موج آرامش می آورد. بروم به میدان که کار بسیار است و الان وقت جنگیدن.

هر وقت حالم خوب نیست، بگذار فقط بنویسم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *