درد ساختن


باید بنویسم از همه تلخی ها و زهرهایی که این روزها به کام کسب و کارها میدهند، راهی نداری باید قورتشان بدهی. زبانت هم باید بسته باشد. مسولیت همه چیز همه با کسب و کارها است. مالیات که راه خودش را میرود، کاری به هزینه هایت ندارد، گاهی از اعداد و ارقامی که باید پرداخت کنیم خنده ام میگیرد، خنده تلخی از نهادم بلند میشود و به این فکر میکنم که اصلا این اعداد و ارقام را چطور در هم ضرب و تقسیم کرده اند و چنان مالیات هایی برای کسب و کارها لحاظ میکنند و تکلیفت هم پرداختشان است. عملا میتوانم بگویم هیچ حساب و کتابی در کار نیست. فقط هرچی شمشیرشان ببرد را از تو میگیرند. مگر یک کسب و کار چقدر توان دارد، اصلا چند سال میتواند زیر بار این هزینه ها تاب بیاورد و خرد نشود. همیشه هرجا سخنی رانده ام اصل و مبنایش این بوده که در شرایط سخت باید تاب آورد و امید را در دل زنده نگه داشت که همه چیز خوب هم نشود، بهتر میشود. ولی هرچه فکرش را میکنم و به عقب نگاه میکنم، هرچه بوده فشار حداکثری به کسب و کارها بوده است. این فشار از سمت هر نهادی که زورش برسد هر روز هم بیشتر میشود. فقط همین مانده است که کارآفرینی به عنوان یک جرم تعریف شود. این که قصه پر غصه مالیات بود، تازه بیمه هم داستان های خودش را دارد، بنده خدایی مدتی را در مجموعه ما مشغول به کار بود و بعد هم با نهایت تاسف مانند خیلی از متخصص های دیگر مهاجرت کرد، ترک کارش را برای بیمه ارسال کردیم. ماجرا به بیش از یکسال پیش برمیگردد، ولی قسمت جالب ماجرا این هست که جناب بیمه هنوز هم برای ما قبض جریمه صادر میکند که چرا بیمه ایشان را رد نمیکنیم. چندین بار حضورا خدمت رسیده ایم و عرض توضیحات کرده ایم ولی هنوز هم این روند متوقف نشده است. شواهدش هم موجود است. این هم قصه بیمه. اگر بخواهم همه قصه هایم را بگویم فکر میکنم جمع بندی اش این است که کلا باید قید کارآفرینی را زد، گوشه ای نشست و تماشا کرد. چشم ها را باز کرد و مهاجرت بیشتر نخبگان را دید، به تعطیلی کشاندن کسب و کارها را نظاره کرد. آن وقت دم از اقتصاد دیجیتال و توسعه کسب و کارها و کارآفرینی هم زد. آدمی مگر چقدر توان دارد، هر طرفش را میگیری از یک طرف دیگر زخمت میزنند. نمیگویم ناامید شده ام. موقعی ناامید میشوم که دیگر نباشم. ولی این وضع نتیجه اش مهاجرت بیشتر خواهد بود. نتیجه اش دلسردی و بی رمقی کسب و کارها خواهد بود. من به عنوان فردی که سالها تلاش کرده ام بسازم و با همه سخت و سهلش هم بسازم،نگرانی خودم را از وضعیت کارآفرینی اعلام میکنم. به عنوان فردی که برنامه هفتم توسعه را مطالعه کرده ام و نقش پررنگ اقتصاد دیجیتال را در آن مشاهده کرده ام، نگرانم که شاید در عمل نتوانیم کاری از پیش ببریم و مدام همین روند ادامه داشته باشد و پشت سر هم آدمهای بیشتری دلسرد شوند. هستیم برای کشورمان، تلاش هم میکنیم، ولی فقط به همت ما نیست، شرایط هم باید تسهیل شود. همه اش که سمت ما نیست. ما هم توانمان حدی دارد. یا علی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *