تقویم کاری ام را چک کردم، تقریبا در جلسه دفن شدم. جوری که حتی وقتی برای سیگار کشیدن هم ندارم.چند تیکه پازل در ذهنم شکل گرفته، تیکه اول: یکی از دوستان چند روز پیش در استوری ایستاگرامش متنی را با این مضمون نوشته بود که وقتی کاری به تو میسپارند، جوری انجامش بده که دفعه دیگر هیچ کاری به تو نسپارند. به خصوص وقتی جای پایت، جایی محکم است خیلی خوب میتوانی این کار را انجام دهی، همیشه در نقش یک منتقد فعال باش، که عملا کاری نمیکند ولی درباره همه چیز هم نظر میدهد. تقریبا با همه چیز هم مخالف است. اگر هم کسی پرچم را در دست گرفت و تلاشی کرد، دست و پایی زد، منفعلانه و با نگاه انتقادی انگیزه اش را بگیر. تیکه دوم پازل: فرهنگ از بالا به پایین به نظر من شکل میگرد، یعنی اگر قرار است در خیابان آشغال نریزیم این که بگوییم فرهنگ از تک تک ما افراد جامعه شروع می شود و هر یک به تنهایی نباید کار اشتباه را انجام دهیم تا جامعه ای داشته باشیم که در خیابان آشغال نمیریزد، شاید قشنگ به نظر برسد ولی به نظر من هیچ وقت عملیاتی نیست. موقعی در جامعه ای ، مردم در خیابان آشغال نمیریزند که قویا از بالاترین نهادهای یک جامعه این کار را امری ناپسند بدانند و درباره آن هم صحبت کنند و رسانه هم با آن همراستا شود، اینکه گاهی درباره آن صحبت شود کافی نیست.تیکه سوم پازل: برای درک بهتر آنچه میخواهم بگویم کاملا با مثال توضیح میدهم، بلاکچین در دنیا به عنوان یک تکنولوژی پذیرفته شده است، همه کشورهای دنیا در تلاشند سهمی بیشتر از آینده دنیا را داشته باشند. در ایران هم همین را میخواهیم. ولی در سطح حاکمیت کسی جرات ندارد پرچم را به دست بگیرد و همه را زیر یک پرچم جمع کند، از آن طرف هم همه به عنوان منتقدان فعالی هستند که به بقیه ایراد میگیرند و خودشا هم عملا کاری نمیکنند. ولی مرتب سعی میکنند جای پایشان را محکم کنند که اگر اتفاق بدی افتاد بگویند ما که گفتیم بد است. اگر اتفاق خوبی هم افتاد بگویند ما که مخالف نبودیم.
کاملا دوپهلو، کاملا منفعالانه.
تیکه های پازل را کنار هم میگذارم، همه به هم میگویند در خیابان آشغال ریختن کار بدی است ولی همه انجام میدهند، در محل کار سعی میکنند جای پایشان را محکم کنند ولی کاری هم نکنند که بازخواست شوند، اگر کسی خواست کار بزرگی انجام دهد مورد کم لطفی قرارش دهند تا همه چیز آهسته باشد، که اگر قرار بود اعتباری به کسی داده شود، آنها هم کاندید باشند. تا جایی که جای پایشان محکم است اگر مسولیتی به آنها سپرده شد جوری گند بزنند که دفعه دیگر کسی کاری را به آنها نسپرد. کلام آخر سیگار کشیدن به اندازه اگر باشد خوب است.
نتیجه اینکه مسیر جریان آب این است که گفتم، طبیعتا وقتی میخواهی خلاف جریان آب شنا کنی، در هر سطحی که باشی چه در سطح حاکمیت ، چه در یک سازمان، چه در جامعه ، کار سختی را در پیش داری. کار هر کسی هم نیست. یا منفعل باش و مثل بقیه، یا پرچم را بدار و با قدرت و با عمل به اینکه هم در حقت قرار است کم لطفی کنند بجنگ. والسلام
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا
بسیار عالی