عشق آدم


راستی راستی مگر آدم چقدر عمر میکند، زندگی یک رنج دائم است ولی این نکته هم مهم است که ناخدای کشتی خودمان، خودمان هستیم.پس جه بهتر که وقتی دریا طوفانی میشود، کشتی را از با همه وجود از بلا حفظ کنیم و اجازه ندهیم تلاطم موج های خروشان آن را از بین ببرد و وقتی دریا آرام است، روی عرشه بیاییم و از بیکران آب ها زلال لذت ببریم.در واقعیت هم کمی بیشتر برای خودمان وقت بگذاریم و کمی هم شیرینی های زود گذر زندگی را تجربه کنیم. چون به جرات میگویم،آنقدر گرفتار رنج های زندگی شده ایم، که حتی خوشی هایی زندگی وقتی درب خانه مان را می زند باز هم بیتفاوت هستیم و دو دستی به رنج هایش چسبیده ایم. خوشی میتواند دیدار یک آدم باشد، لذت نوشیدن یک چای باشد. خوشی میتواند یک نقطه امن باشد. خوشی حتی میتواند در دست گرفتن لیوانی چای در تلاطم دریا باشد.خوشی میتواند غرق حرف زدن با یک آدم باشد، آدمی که انگار هزار سال است میشناسیش. خوشی حتی میتواند غرق نگاه همین ساعت شنی باشد که به تازگی هدیه گرفته ام. خوشی میتواند در دل همه این چیزهای به ظاهر ساده باشد.خوش ترین خوشی ساعت ها زل زدن به یک آدم و حرف زدن با او میتواند باشد. داشتم میگفتم آدمی به عشق آدمی است که زنده است. دل آدمی به دل آدمها خوش است به این که “آنی ” را بیابد و دل یک دله کنه. آدمی به همین چیزها زنده است. بزرگترین دل خوشی های آدمی شاید همین چیزهای به ظاهر ساده باشد ولی تاثیری که میگذارد میتواند روزت را بسازد. زندگی ات را بسازد. به قوا محمود دولت آبادی
آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست که زنده است، اين را دانستم و مي‌دانم که آدم به آدم است که زنده است، آدم به عشق آدم زنده است…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *