قمار دیگر


خوب به کرات نوشته ام زندگی هرچه هم باشد، تهش هیچ است. یک رنج دائم که نمیدانی فردا ، یا نه همین یک لحظه بعد زنده هستی یا مرگ تو را در کامش میکشد. مرگ یعنی رها شدن از همه این رنج ها. این که آدم بتواند تا وقتی که زنده است، هرچه را دوست دارد رها کند شاید خردمندانه تر باشد. آدمی که همیشه توکلش به خدا باشد، راحتتر میتواند همه چیز را رها کند و صبور باشد تا اگر لایق باشد، به شیرینترین وصال که وصال خالق است برسد.

زندگی برای من یک مفهموم پیچیده و یک کلاف سر در گم است. گاهی وقتی به این میندیشم که طی این سالها چه کرده ام، میبینم همیشه تلاش کرده ام که کم کاری نکنم. نمیدانم چقدر موفق بوده ام. هرچه کرده ام با همه وجود کرده ام. آدمهای زیادی هم ممکن است از دستم ناراحت شده باشند، ولی من سعی کرده ام هیچ جا کم فروشی نکنم.

طی همه این سالها با بد و خوب ها ساخته ام، بیشتر زندگی من در حول محور کسب و کارهایم میگذرد،همیشه تلاش کرده ام که حال کسب و کارهایم خوب باشه که حال منم خوب شود. حال همکارانم خوب باشد که حال منم خوب باشد. صد افسوس که در این راه همیشه نتوانسته ام آن طوری که میخواهم باشم. ولی سعیم را کرده ام.

من حسرت زیادی در دل ندارم، من اصلا از دنیا چیزی نمیخواهم. من میخواهم بتوانم عاملی باشم که واسطه کار خوب شود، واسطه این شود ک حال کسی خوب شود. اینکه نتوانسته ام با همه همانطور که لایقش هستند برخود کنم هم گاهی آزارم میدهد. ولی به خودم میگویم که من آنچه توانسته ام کرده ام.

زندگی پر از عدم قطعیت ها است، دنیای کسب و کار پر از چالش و ریسک و عدم قطعیت است. دنیای امروز دنیای اجرا است، لزوما بیزنس پلن های کامل و مدت دارد در این شرایط نمیتواند راهگشا باشد، در دنیای امروز بیزنسی میتواند دوام بیاورد که بتواند سریعا ایده پردازی و اجرا کند. سرویسی که امروز میتواند محبوب باشد، ممکن است شش ماه دیگر اصلا مفهومی نداشته باشد.

یادم به یک خاطره افتاد، شیراز که بودم، سالهای حدود هشتاد و شش بود، تازه اینترنت ADSL باب میشد، تا قبل از آن برای استفاده از اینترنت باید کارت اینترنت میخریدی و از طریق تلفن با سرعت بسیار پایین به اینتنرت متصل میشدی. اواخر دوره اینترت کارتی و اوایل اینترنت Adsl، تعدادی شرکت با هیاهو و تبلیغات زیاد اینترنت کارتی را بدون نیاز به نام کاربری و کلمه عبور ترویج میدادند. روش کار این بود که شما با شماره عمومی آن سرویس دهنده و بدون نام کاربری و کلمه عبور به اینترنت وصل میشدی و قبض اینترنت روی قبض تلفن می آمد و پرداختش میکردی. یادم است مدیران یکی از این شرکت ها در دانشگاه ما سخنرانی داشت و اعداد و رقم های در خور توجه نشان میداد که اینترنت به سادگی و بدون نام کاربری و کلمه عبور و فقط با یک خط تلفن در دسترس قرار داده اند. از بیزنش پلن هایش میگفت که قرار است کل استان و سایر استان های همجوار را هم پوشش دهند، آقای سخنران غفل ازین بود که اینترنت adsl به سرعت در حال جایگزین شدن به اینترنت dial up است. یادم است یکی از حضار هم از او پرسید که اینترنت ADSL این وسط چه میشود؟ پاسخ ایشان جالب بود، گفتند اینترنت dial up برای عامه مردم است و Adsl برای قشر خاص. و با توجه به هزینه های Adsl مردم عادی اقبال چندانی نخواهند داشت. درصورتیکه الان میبینیم اینترنت چنان در زندگی مردم رخنه کرده که اصلا امکان استفاده از اینترنت dial up حتی به فرض که موجود باشد، هم ندارد. خیلی از بیزنس پلن ها در این دوره تکاپو و تغییر زیاد، نمیتوانند حیات و رشد بیزنس را تضمین کنند. الان دوره اجرا است. آن هم اجرای سریع.

این موارد را عرض کردم که بگویم، گاهی در حیات یک بیزنس مجبور به تصمیمات سخت میشوی، تصمیماتی که شاید باب میلت هم نباشند ولی چاره ای برایت نمی ماند، باید اقدام و عمل کنی. تصمیماتی که مانند میخ در قلبت میرود ولی چاره ای نداری. باید تصمیمات سخت را بگیری و اجرا کنی.

همه عرایضم را که در کنار فشارهای نهاد مختلف بر روح و جسم کسب و کارها و سنگ اندازی هایشان که قرار میدهی میبینی وسط یک گود هستی و از هر طرف سنگی به تو پرتاب میشود، چند تایش را جا خالی میدهی ولی بیشترش هم به تنت میخورد و تو آش و لاش و داغان دوباره باید ادامه بدهی.از اینجا رانده و از آنجا مانده با هزار تیر در قلبت، خسته و نابود و کلافه و بدون پشتوانه باز هم هوس قماری دیگری داری و دوباره باید قمار کنی و عرصه را خالی نکنی و تازه میدان بازی ات را هم بزرگتر کنی.هرچه بادا باد.

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش

بِنَماند هیچش اِلّا هوس قمار دیگر

تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی

نه چو روسپی که هر شب کشد او بیار دیگر

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *