خراج


خوب البته خراج گرفتن قدمتی به اندازه تاریخ دارد، معمولا مردم هرچه داشتند هم باید خراج میدادند حالا یا با زبان خوش یا با زبان زور. کاری به تاریخ ندارم اصلا. برگردیم به همین حالا و تجربیاتم و خراجی که شرکت ها باید پرداخت کنند. اول اینکه هرچه هزینه کرده اید برای خودتان کرده اید. به اداره خراج بگیری ربطی ندارد. اداره خراج بگیری بیشتر دنبال این است که چقدر وارد حسابهای شما شده است. و از نظر این اداره محترم همه اش هم سود بوده است. اصلا هزینه هایی که برای توسعه محصولات انجام میدهید زیاد مهم نیست. فاکتورهای خارجی تان هم اصلا مهم نیست. سودتان هم قطعا باید از سود سال قبل بیشتر باشد وگرنه چه معنی دارد که شرکت هر سال سود ده نباشد و سودش هم بیشتر از سود سال قبل نباشد. اصلا توسعه و این حرفها یعنی چه. اداره خراج بگیری خودش استاد کار است. می آید درآمدهایت را شناسایی میکند، هزینه هایت را هرچه بتواند رد میکند و خراجش را میگیرد. اصلا چه اهمیتی دارد که شرکت دانش بنیان باشد.شرکت باید خراجش را بدهد حتی اگر کمرش خرد و خمیر شود. دستشان هم درد نکند، کاری میکنند که هرکس هم امیدی دارد ناامید شود. چون عملا تهش هیچ که نمیماند، بدهکاری هم به بار می آوری و سال دیگر با مشتی آهنین تر در خدمتت هستند تا پوستت را بکنند. در حال حاضر وظیفه اداره خراج بگیری همینی است که گفتم. تازه در کنارش اداره بیمه هم هست. ایشان هم زیاد کاری ندارند به اتفاقات و هزینه های شرکت می آیند و درصدی از درامدت را هم آنها میگیرند. مدتی باید درگیر حسابرسی اداره خراج بگیری باشی و مدتی هم درگیر حسابرسی جناب بیمه. می آیند تا حسابی لت و پارت کنند. بعد هم به حال خودت رهایت میکنند و میروند تا سال دیگر. یا مرده ای که سعی میکنند از مرده ات هم پول در بیاوردند. یا آش و لاش هستی ولی زنده ای که دوباره همان روند سال قبل را تکرار میکنند. اینطور است که خیلی از کسب و کارها زمین گیر میشوند و اینطوری است که در کنار همه مشکلات دیگر برخی ها دیگر توان بلند شدن را ندارند و عطای کسب و کار را به لقایش میبخشند و جانشان را بر میدارند و میروند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *